رويا مرادي

ازدواج,خانواده ,سرگرمي

جمعه ۱۶ آبان ۰۴

اختلال‌هاي فراگير رشد ، اختلال‌هاي رشدي كودك

اختلال فراگير رشد يك نوع ناتواني شناخته مي شود و در دوره رشد كودك به وجود مي آيد و والدين و معلمان را با چالش هاي بسياري درگير مي كند.

كودكاني كه به اين اختلال دچار مي شوند يادگيري آن ها ضعيف است و در برقراري ارتباط با ديگران مشكلاتي براي آن ها به وجود مي آيد و دچار مشكلات اجتماعي مي شوند و رفتار آن ها غيرطبيعي است.

افراد براي آنكه بتوانند با كودكان رفتار صحيحي داشته باشند بايد در زمينه اختلالات آن ها آگاهي خود را افزايش دهند و اطلاعات مورد نياز را به دست آورند.

در اين مقاله با انواع اختلالات آشنا خواهيد شد و علائم و روش هاي آن را مورد مطالعه قرار دهيد.

اختلال هاي فراگير رشد چه اختلالاتي را شامل مي شود؟

اختلالات فراگير رشد باعث مي شود كه ارتباط اجتماعي دچار مختل شود و به همين دليل به آن اختلال هاي ارتباط اجتماعي مي گويند.

اوتيسم، آسپرگر، اختلال از هم پاشيدگي دوران كودكي و نشانگان رت نمونه اي از اختلالات فراگير هستند.

در اختلالات ذكر شده عملكرد فرد در برقراري روابط اجتماعي و ارتباطي دچار اختلال شده و فرد نمي تواند به خوبي صحبت كند و تكلمش آسيب ديده است و يادگيري او تا حد زيادي كاهش مي يابد.

در ادامه اختلال هاي گفته شده را مورد بررسي قرار مي دهيم.

  1. اوتيسم

كودكاني كه به اختلال اوتيسم مبتلا مي شوند نشانه بيماري آن ها معمولا قبل از سه سالگي و در دوران شيرخوارگي نشان مي دهد.

افرادي كه به اوتيسم مبتلا مي شوند شدت نشانه  ها در آن ها متفاوت است، اوتيسم يك اختلال فراگير رشدي است و با ويژگي هايي همراه مي باشد كه زير مورد بررسي قرار مي دهيم.

-         علاقه به ارتباط برقرار كردن با ديگران ندارند.

-         پرهيز كردن از برقراري ارتباط چشمي

-         ناتوان بودن در درك و استفاده از قدرت تكلم و زبان

-         قدرت يادگيري آن ها به شدت كاهش مي يابد و از طريق مشاهده و تقليد نمي توانند به خوبي آموزش ببينند.

-         الگوهاي بازي نابهنجار، كودك كه به اختلال اوتيسم دچار مي شود بازي هاي او داراي فعاليت ها و حركت هاي تكراري و يكواخت مي باشد و يا اين كودكان توانايي بازي كردن را ندارند.

-         دچار علايق وسواسي مي شوند.

-         مخالف تغيير هستند و در برابر تغييردادن فعاليت هاي روزانه مقاومت نشان مي دهند.

-         قادر به قدرت تخيل و ابتكار نمي باشند.

-         نسبت به محرك هاي محيطي واكنش نشان مي دهند و نسبت به محرك هايي مانند سوسو زدن روشنايي لامپ و صداهاي بلند بيش فعال هستند.

كودكاني كه به اوتيسم مبتلا مي شوند ممكن است همه نشانه ها را نداشته باشند اما آن ها حداقل 6 نشانه در رفتار آن ها نشان داده مي شود.

  1. آسپرگر از جمله اختلال هاي فراگير رشد

اختلال آسپرگر يكي از نمونه اختلالات فراگير رشدي مي باشد و در طيف اوتيسم قرار مي گيرد.

اين اختلال نسبت به اوتيسم شدت كمتري دارد و براي اينكه آسپرگر تشخيص داده شود بايد دو مورد از ويژگي هاي آن را داشته باشند.

در اين اختلال كودك به مشكلاتي مانند عدم برقراري ارتباط و روابط اجتماعي، ناتوان بودن در زمينه يادگيري و زباني و انجام حركات قالبي دارد اما اين اختلالات نسبت به اوتيسم شدت آن به شدت پايين مي باشد.

ويژگي هاي اختلال آسپرگر در زير نشان داده شده است.

-         در مهارت هاي ارتباط غيركلامي اختلال شديد به وجود مي آيد.

-         عدم برقراري ارتباط مناسب با دوستان و همسالان و در اين زمينه احساس ناتواني مي كند.

-         عدم برقراري روابط اجتماعي و فقدان تقابل اجتماعي و هيجاني

-         انجام بازي هاي تكراري و علايق و الگوهاي رفتاري تكراري و محدود

  1. اختلال از هم پاشيدگي دوران كودكي

در اين اختلال كودك در دوران نوزادي و جنيني رشد طبيعي خودش را دارد كه بعد از دوسالگي به اختلال ازهم پاشيدگي دوران كودكي دچار ميشود و بر عملكردهاي اجتماعي و عقلاني و زباني تاثير منفي مي گذارد.

نشانه هاي اختلال از هم پاشيدگي دوران كودكي شامل موارد زير مي باشد.

-         در تعاملات اجتماعي دوطرفه دچار ناهنجاري هايي مي شود.

-         ناتوان بودن در مهارت هاي زباني و تكلم كردن

-         عدم برقراري ارتباط با ديگران و ناتوان بودن در روابط اجتماعي

-         ناتوان بودن در روابط انطباقي

-         در كنترل دفع ادرار و مدفوع با مشكلاتي رو به رو مي شود.

-         به درستي قادر به حركت نخواهد بود.

-         ناهنجاري هايي در بازي براي به كودك به وجود مي آيد و نمي تواند تنوع در بازي داشته باشد.

  1. نشانگان رت از جمله اختلال هاي فراگير رشد

در اين اختلال كودك تا پنج ماهگي رشد طبيعي دارد و حداقل شش ماه دوره طبيعي رشدش را طي مي كند و بعد از آن اختلالاتي در رشدش به وجود مي آيد.

كودكاني كه به اين اختلال دچار ميشوند از 5 ماهگي تا 48 هفتگي رشد آن ها كم مي شود و به اندازه دور سر رشد آن ها كاهش مي يابد و در نتيجه مهارت هاي حركتي براي نوزاد سخت مي شود و مهارت حركت هدفمند دست از بين رفته و به جاي آن حركت قالبي به وجود مي آيد.

اين اختلال فقط دختران را درگير مي كند چون به دليل جهش در ژن خاصي به وجود آمده و كروموزوم ايكس را درگير مي كند.

دختران در زمينه حركتي به مشكلاتي دچار مي شوند و حركت بدني و راه رفتن كودك ناهماهنك شده و اختلالاتي در او به وجود مي آيد.

كودك در زمينه تكلم و زباني آسيب مي بيند و به كندي رواني_حركتي مبتلا مي شود.

پسران اگر به اختلال نشانگان رت مبتلا شوند قبل از تولد يا در طول سال اول زندگي از بين ميروند.

درمان اختلال هاي فراگير رشد

براي درمان اختلالات فراگير روش هاي متفاوتي وجود دارد، در صورتي كه والدين در مورد اختلالات رشدي به كودك خود مشكوك شدند بايد هرچه سريع تر به يك روانشناس مراجعه كنند.

اگر اين اختلال به موقع شناسايي شود و درمان هاي كودك به موقع انجام شود آُسيب هايي كه به كودك وارد شده شدت آن كاهش مي يابد و از پيش روي آسيب ها جلوگيري مي شود.

رويكردهاي درماني كه براي اختلال هاي رشد استفاده مي شود به طور كاما باعث بهبود آن ها نمي شود اما جلوي پيش روي آن را مي گيرد و تلاش مي كند تا عملكرد فرد در بهترين حالت ممكن باقي بماند.

با وجود اين اختلالات اگر درمان به موقع باشد باعث مي شود كه فرد باز هم از توانايي خود استفاده كند و بتواند با وجود مشكل از ظرفيت هاي خود بهره ببرد.

در زير با تكنيك هاي درمان شناختي رفتاري كه روش هاي رايج براي درمان اختلالات فراگير رشد است آَشنا مي شويد.

-         آموزش خود مديريتي

-         بازي و بازي درماني

-         موسيقي درماني

-         انجام روش هايي براي تقويت مهارت ها

-         دارودرماني

9نكته حساس براي تربيت فرزند

تربيت فرزند بسيار مهم است و نكات خاص خودش را دارد، اگر نكات اساسي در تربيت فرزند استفاده شود در رشد و شكوفايي شخصيت كودك بسيار تاثير خواهد گذاشت.

نحوه تربيت كودك و طرز رفتار با او در كودكي شخصيت كودك را در آينده شكل خواهد داشت.

اصول و نحوه تربيتي والدين بر روي رفتار و اصول فكري كودك تاثير به سزايي مي گذارد و عواملي مانند فرهنگي _ اجتماعي، ميزان تحصيلات و خصوصيات شخصيتي والدين، سطح رشد كودك و توانايي هاي شناختي او، طرز رفتار با كودك و...در تربيت كودك اثر مي گذارد.

تربيت كودك بايد به گونه اي باشد كه در آينده بتواند با مشكلات خود به خوبي رو در رو شود و توانايي حل آن را داشته باشد.

در اين زمينه والدين بايد اطلاعات كافي را داشته باشند و نكات مهم را در نظر بگيرند تا كودكشان از تربيت صحيحي برخوردار شود.

والدين بايد از نظر بهداشت جسمي و رواني به كودك كمك كنند و مي تواند با مشاوره گرفتن از مشاور اصول تربيتي درست را ياد بگيرند تا فرزندشان در آينده در مسير موفقيت قرار گيرد و آينده درخشاني داشته باشد.

تاثير روش تربيتي فرزند در فرآيند رشد و يادگيري او

كودك در هر دوره سني نياز به تربيت خاصي دارد و در آن دوره با چالش ها و نيازهاي اساسي رو به رو مي شود و نمي توان تربيت كودك را به يك دوره خاص اختصاص داد.

والدين بايد با شيوه هاي درست و صحيح با كودك در تعامل باشند چون شيوه هاي تربيت فرزندان بسيار مهم اسن و در توانايي شناختي او اثر مي گذارد.

والدين نقش اساسي در تربيت فرزندان دارند والدين بايد شخصيت فرزندان را در نظر بگيرند و با استفاده از شناختي كه از فرزند خود دارند با او رفتار كنند و به سوالاتش پاسخ دهند.

مثلا بسياري از فرزندان باهوش و سريع مسائل را ياد مي گيرند در اين مورد والدين بايد با كودك خود صحبت كند و با بردباري به سوالاتش پاسخ دهد تا باعث شود قوه تفكر و استدلال كودك فعال شود.

بسياري از والدين با كودكان رفتار نادرستي دارند و گمان مي كنند كه فرزندانشان يادگيرندگاني منفعل هستند و نظرات خود را بيان نمي كنند و رفتارشان كنترل كننده يا هدايت كننده مي باشد، والدين با اين ديدگاه جلوي خلاقيت كودك را مي گيرند.

9 نكته حساس براي تربيت فرزند چيست؟

والدين بايد به تربيت كودكان توجه كنند چون تربيت آن ها در سنين مختلف رشد از اهميت بسياري برخوردار است.

بسياري از نكات تربيتي وجود دارد كه در هر سن و سالي هنگام برخورد با كودكان بايد رعايت شود در اين مقاله 9 نكته حساس تربيتي را مورد بررسي قرار مي دهيم.

  1. براي فرزند خود منبع امنيت و اطمينان باشيد

والدين بايد براي فرزندان خود امنيت و اطمينان را به وجود آورند زيرا براي كودكان يكي از مهم ترين نيازهاي هيجاني به دست آوردن حس امنيت و اطمينان مي باشد.

رفتار والدين از همان دوران نوزادي بر روي كودك اثر مي گذارد و اگر كودك در محيط پرتنش و يا عصبي قراربگيرد احساس بي اعتمادي و عدم امنيت و دلبستگي ناايمن به سراغش مي آيد.

كودكاني كه با اين احساسات بزرگ مي شوند ديد آن ها نسبت به زندگي منفي مي شود و رفتار آن ها با ديگران مناسب نخواهد بود، زيرا در كودكي اعتماد آن ها سيب ديده است.

والدين بايد با كودكان خود رفتار درست داشته باشند و كودكان خود را فريب ندهند و به آن ها دروغ نگويند تا اعتماد كودك از بين نرود.

والدين بايد به كودكان خود توجه ويژه اي داشته باشند و بايد به فرزند خود نشان دهند كه هميشه در كنارش هستند و به او عشق و محبت مي كنند تا كودك امنيت را حس كند.

  1. به كودك خود احترام بگذاريد

والدين بايد از همان دوران كودكي رفتار صحيحي با كودك داشته باشند چون اعتماد به نفس كودك با رفتار والدين شكل مي گيرد.

اگر والدين رفتارهايي مانند پرخاشگري، تحقير، تنبيه نامناسب را با كودك داشته باشند باعث خواهند شد كه حس احترام در كودك از بين برود و اعتماد به نفس او صدمه ببيند.

والدين بايد تلاش كنند تا از همان ابتدا رفتار مودبانه و محترمانه با كودك داشته باشند و ادبياتي كه با كودك استفاده مي كنند محترمانه باشد و به او توهين نكنند.

كودك از همان ابتدا توهين و رفتار نامناسب را مي فهمد پس والدين بايد روي رفتارشان حساس باشند و سعي كنند درست ترين رفتار را انجام دهند.

مثلا والدين مي توانند هنگامي كه كودك وارد خانه مي شود به او سلام كنند و او را با صفات هاي پسنديده صدا بزنند اين رفتارها نقش بسياري در پرورش عزت نفس و اعتماد به نفس كودك دارد.

وقتي كودك ببيند كه والدين به او احترام مي گذارند سعي مي كند بيشتر به حرف هايشان گوش دهد و او نيز به آن ها احترام مي گذارد و تلاش مي كند محبت آن ها را جبران كند.

  1. به علايق كودك توجه كنيد

كودكان ويژگي هاي منحصر به فردي دارند و هر كدام علايق خاص خودشان را دارند والدين بايد به علايق و سليقه هاي آن ها احترام بگذارند و همان چيزهايي كه كودك دوست دارد برايش محيا كنند.

اما بسياري از والدين به علايق كودكشان توجه نمي كنند و گزينه هايي را انتخاب مي كنند كه خودشان در گذشته دوست داشته اند.

اما بايد براي پر كردن وقت آزاد و اوقات فراغت كودك به سليقه و علاقه خود كودك توجه شود، چون بي توجه به علايق كودك باعث مي شود تا كودك در آِنده فرصت كشف استعدادهايش را از دست بدهد و از سطح رضايت او از زندگي كاهش يابد.

  1. اخلاقيات را متناسب با سطح رشدي كودك آموزش دهيد

كودك بايد متناسب با سن و سطح رشدي خود با مفاهيم اخلاقي آشنا شود و آن ها را ياد بگيرد تا در آينده فردي با شخصيت عالي باشد.

والدين بايد به سن كودك توجه كنند و با توجه به سن نكات اخلاقي را آموزش دهند والديني كه در سنين پايين به علت رعايت نكردن عدالت و ادب كودك را تنبيه و سرزنش مي كنند باعث مي شوند تا كودك احساس گناه كند و در آينده مشكلاتي مانند افسردگي و اضطراب مفرط براي او به وجود آيد و كودك بسيار آسيب پذير شود.

والدين بايد نكات اخلاقي را به زبان خود كودك براي او بيان كنند و متناسب با درك و ظرفيت رواني كودك مفاهيم را در اختيارش قرار دهند.

  1. براي تربيت فرزند خود از تشويق بيشتر از تنبيه استفاده نماييد.

والدين بايد نقش تشويق كودكان را پررنگ تر جلوه دهند نسبت به تنبيه، چون تشويق تاثير بيشتر و مهم تري نسبت به تنبيه دارد.

تنبيه باعث مي شود كه كودك رفتار درست و مناسبي كه بتواند جايگزين رفتار ناپسندش كند را ياد نگيرد و فقط باعث منع كردن كودك از انجام دادن رفتار بد و ناپسند مي شود.

در صورتي كه تشويق باعث مي شود كودك رفتار صحيح را به خوبي ياد بگيرد و بيشتر تلاش مي كند تا در آن زمينه پيشرفت كند.

  1. به كودك نشان دهيد كه شكست بخشي از زندگي است

برخي از والدين انتظار دارند كه فرزندشان هميشه رو به پيشرفت باشد و در يك مسير صعوي و پر از موفقيت قرار گيرند و بسيار در مورد موفقيت و پيشرفت با فرزندشان حرف مي زنند.

تاكيد زياد بر روي موفقيت و پيشرفت باعث مي شود كه كودك نسبت به شكست يك تصور وحشتناك در ذهنش تداعي كند و هنگامي كه با شكست رو به رو شد نمي داند كه چطور بايد با آن برخورد كند.

صحبت كردن تنها در مورد موفقيت باعث مي شود تا كودك از نظر رواني حساس و آسيب پذير شود و در آِنده با مشكلاتي مواجهه شود.

والدين بايد در كنار ارزش پيشرفت و موفقيت، در مورد شكست نيز با كودكشان حرف بزنند تا كودك با شكست آشنا شود و شكست را مقدمه اي براي پيروزي و تلاش بيشتر بداند.

در اين صورت كودك درك ميكند كه انسان ها در زندگي با مشكلاتي رو به رو مي شوند كه بايد در برابر آن ها مقابله كنند و تلاش و سعي خود را انجام دهند.

  1. براي بزرگ شدن كودك عجله نكنيد

بسياري از والدين دوست دارند كه كودكشان سريع بزرگ شود و فرصت ها و آرزوهايي كه پدر و مادر به آن نرسيده اند بر روي كودك خود به تحقق رسانند.

والدين كمتر به كودكي فرزندشان توجه مي كنند و بيشتر به فكر بزرگ شدن و رسيدن به اهداف از پيش مشخص شده هستند.

والدين بايد در نظر داشته باشند كه يكي از مهمترين دوران زندگي فرزندشان كودكي است و بايد توجه خاصي به آن داشته باشند چون اگر فرزندان كودكي خوبي نداشته باشند مي تواند بر روي آينده آن ها تاثير منفي بگذارد.

فرزند بايد در دوران كودكي از زندگي اش لذت ببرد و والدين نبايد او را مجبور به انجام كاري كنند و براي رسيدن به موفقيت او را تحت فشار قرار دهند.

والدين بايد بگذارند كه كودك مسير طبيعي زندگي اش را طي كند تا علايق و سلايق خود را كشف كند.

  1. در تربيت فرزند محبت نامشروط را فراموش نكنيد

والدين بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه هرگز به بهانه هاي مختلف محبت و علاقه خود را از كودك منع نكنند و يا محبت خود را به موضوع خاصي گره نزنند.

مثلا به كودك نگويند "اگر كار زشتي انجام دهي ديگر مادر تو نيستم" يا " اگر تكاليفت را به درستي انجام ندهي ديگر دوستت ندارم " اين جملات باعث مي شود اعتماد به نفس كودك كاهش يابد و كودك دچار استرس و اضطراب شود.

ممكن است والدين از كودكشان ناراحت شوند و بايد ناراحتي خود را به كودك نشان دهند اما هيچوقت نبايد طردش كنند بلكه بايد به او بفهمانند كه دوستش دارند و هميشه در كنارش هستند.

  1. اجازه دهيد كودك ناكامي را نيز تجربه كند

برخي از والدين دوران كودكي سختي داشته اند و به همين دليل دلشان مي خواهد كه همه چيز را براي كودكشان فراهم كنند و كودكشان كم وكسري نداشته باشد.

به عبارتي والدين اجازه ندهند كه خاري در پاي فرزندشان فرو رود، در حالي كه توجه زياد و فراهم كردن همه چيز باعث مي شود كه كودك ناكامي را تجربه نكند.

از نظر روانشناسان تجربه ناكامي يك نوع نياز هيجاني براي انسان است و كودكاني كه اين حس را تجربه نمي كنند شخصيت ضعيفي خواهند داشت چون در دوران كودكي همه كارهاي آن ها توسط پدرومادر انجام شده است و سختي نديده اند.

اين افراد در آينده به دليل شخصيت ضعيفشان نخواهند توانست با مشكلات مقابله كنند، در نتيجه باعث بي كفايتي فرد مي شود و مشكلات بسياري را براي او به وجود مي آورد.

والدين بايد گاهي اوقات به كودك خود اجازه دهند كه كارهايش را تنهايي انجام دهد و مسئوليت آن ها را برعهده بگيرد تا دشواري و سختي را متانسب با سن خود تجربه كند تا بتواند در آينده آمادگي مواجهه با مشكلات را داشته باشد.

چرا بايد به نكات تربيت فرزند پايبند بود؟

والدين نقش بسيار مهمي در تربيت فرزندشان دارند چون كودك از همان ابتدا عشق، محبت و احترام را درك مي كند و به دنبال به دست آوردن آن است.

اگر والدين به اين نيازهاي كودك پاسخ درستي ندهند باعث مي شوند تا فرزندشان دچار سرخوردگي شود و بدرفتاري كند.

9 نكته بيان شده نشان داد كه والدين در رشد كودك و تقويت استعداد هاي ذاتي اش نقش مهمي دارد.

والدين بايد آگاهي لازم را در زمينه تربيتي و رفتار صحيح با كودك را داشته باشند تا بتواند تيپ شخصيتي خوبي را در كودك شكل دهند، والدين در هر مقظع رشد نقش بسيار مهمي دارند.

آن ها مي توانند با كمك مشاوره از نيازهاي بنيادين فرزندشان در هر گروه سني آگاه شوند تا بتوانيد رفتار و اصول تربيتي صحيحي را با فرزندتان داشته باشيد.

سوالات متداول

-         آيا اضطراب جدايي كودك مي تواند به خاطر روش تربيتي نادرست باشد؟

يكي از اختلالات دوران كودكي اضطراب جدا شدن از والدين مي باشد كه به فاكتور هاي مهمي بستگي دارد.

مسائل تربيتي، خلق و خوي كودك، عوامل زيستي در اين زمينه تاثير به سزايي دارد و باعث مي شود كه كودك در معرض ابتدا به اضطراب جدايي قرار بگيرد.

مثلا كودكاني كه والدين منزوي دارند روابط آن ها با ديگران كم است و در محيط هاي اجتماعي قرار نمي گيرند و يا كودكان بدون آمادگي و به طور ناگهاني جدايي را تجربه مي كنند باعث مي شود كه استرس و اضطراب به سراغشان بيايد.

مشاوره ي فرزند پروري

فرزند پروري

خانواده اولين و مهمترين كانون پرورش صحيح و شكوفايي استعدادهاي كودكان است.

شيوه هاي فرزند پروري والدين نقش مهمي در رشد و نمو رواني – اجتماعي ، ارتباطات خانوادگي، موفقيتهاي تحصيلي، توانايي تصميم گيري و اعتماد به نفس فرزندان دارد.

در واقع سبك فرزندپروري والدين است كه مشخص مي كند فرزندان در آينده، فرد موفقي باشند يا خير.

به طور كلي 4 نوع سبك فرزند پروري وجود دارد كه والدين گاه، آگاهانه و گاه، ناآگاهانه از آنها براي تربيت فرزندشان تبعيت مي كنند.

سبك هاي فرزند پروري

  • مستبدانه
  • سهل گيرانه
  • طرد كننده
  • مقتدرانه

در سبك فرزند پروري مستبدانه والدين اهميت زيادي به نظم و ترتيب مي دهند و قوانين دقيق و مشخصي براي فرزندان تعيين مي كنند و در واقع بصورت خشك و انعطاف ناپذيري با فرزندان خود برخورد مي كنند. تمركز والديني كه سبك مستبدانه دارند بر روي اطاعت است و نسبت به احساسات و هيجانات فرزندشان بيش از حد بي توجهند. فرزندان چنين والديني در آينده، معمولا اعتماد به نفس پاييني دارند، پرخاشگر و كينه جو هستند، دروغ و پنهانكاري زيادي دارند و به جاي حل مشكلات به صورت منطقي به صورت پرخاشگرانه و هيجاني رفتار مي كنند.

سبك فرزند پروري سهل گيرانه نقطه مقابل سبك مستبدانه است. والديني كه چنين شيوه ي تربيتي را پيش مي گيرند هيچگونه قانوني براي فرزندان خود وضع نمي كنند، بيش از حد مهربانند، سعي مي كنند بدون توجه به خواسته هاي كودك و درست يا غلط بودنش، خيلي سريع آنها را به جا آورند. اين والدين بيش از حد به احساسات و هيجانات كودك پاسخ مي دهند. اين والدين براي فرزندانشان گوش شنواي خوبي دارند ولي تلاشي براي اصلاح رفتار كودك نمي كنند. انتظاراتي از فرزند خود ندارند و يا انتظاراتشان در حداقل ممكن است. كمبود اعتماد به نفس، مشكل در بازداري هيجاني و كنترل رفتار از جمله مشكلات آينده ي چنين فرزنداني است.

والدين طرد كننده بيشترين ضربه را به فرزندان خود وارد مي كنند، به اين دليل كه نه تنها وقت و انرژي زيادي براي هدايت و اصلاح فرزند خود نمي گذارند بلكه رقبت و توجه زيادي هم به فرزندان خود نشان نمي دهند. در واقع نه قانوني وضع مي شود و نه به نيازها و احساسات كودك توجهي مي شود. والدين افسرده و مبتلا به اختلالات رواني بيشتر اين سبك تربيتي را دارند كه باعث مي شوند كودكان در آينده مشكل در خود ارزشمندي و حرمت نفس داشته باشند، داراي كمبود اعتماد به نفس باشند و به دليل ترس از طرد شدن توسط اطرافيان، با ديگران به خوبي ارتباط برقرار نكنند يا به نوعي شخصيت اجتنابي داشته باشند.

سبك فرزند پروري مقتدرانه، شيوه ي تربيتي است كه تا حد زيادي سلامت روان و رشد مناسب كودكان را تضمين مي كند. در اين سبك والدين براي ايجاد و حفظ رابطه ي مثبت با فرزندشان تلاش مي كنند و در عين حال كه قوانيني را براي شيوه ي تربيتي فرزندان وضع و اجرا مي كنند به احساسات فرزندشان توجه مي كنند و جهت جلوگيري از مشكلات رفتاري وقت و انرژي زيادي مي گذارند، كه همه ي اين عوامل باعث مي شود فرزنداني مستقل و مسئوليت پذير تربيت كنند. اين فرزندان در آينده گرايش به شادي و موفقيت زيادي دارند و همچنين در بيان احساسات و نظرات خود به راحتي رفتار مي كنند، يعني توانايي ابراز وجود دارند.

حال با توجه به تبعات سبك هاي فرزند پروري مستبدانه و سهل گيرانه و طرد كننده و اهميت سبك فرزند پروري مقتدارانه، نياز است كه سعي كنيم شيوه ي تربيتي مقتدارانه را براي تربيت فرزندانمان بكار ببريم.

ما در اين مقاله اطلاعاتي را در مورد چگونگي اجراي سبك فرزند پروري مقتدرانه خواهيم داد:

-         با همسرتان هماهنگ باشيد

اولين و مهمترين نكته براي داشتن سبك فرزند پروري مقتدرانه اين است كه زن و شوهر در مورد تربيت فرزنشان با يكديگر هماهنگ باشند و اهداف مشتركي داشته باشند و در مورد وضع قوانين با يكديگر توافق داشته باشند و در اين راستا يكديگر را همراهي كنند. والدين موفق فرزند پروري را كاري گروهي مي دانند و تربيت فرزند را فقط بر عهده ي يك نفر نمي گذارند و مهمترين مسئله اين كه براي جلوگيري از مشاهده ي رفتار متعارض والدين توسط كودكان، در مقابل هر رفتار كودك، واكنشي در يك راستا از خود بروز مي دهند.

-         قوانين انضباطي قاطع وضع كنيد

با مشخص كردن قوانين واضح و منطقي و پايبند بودن به اين قوانين، سعي كنيد رفتار درست را به فرزند خود آموزش دهيد . زماني كه والدين از نظمي قاطعانه استفاده مي كنند فرزندان نيز مسئوليت پذيري و كنترل رفتارهاي خود را ياد مي گيرند. بنابراين سعي كنيد در مورد قوانيني كه مي گذاريد صريح باشيد و دلايل خود را براي آنها توضيح دهيد.

-         پيامدهاي رفتاري كه مشخص مي كنيد حتما اجرا كنيد

ممكن است به فرزند خود بگوييد كه اگر با دوستانت مهربان باشي و اسباب بازي هايت را به آن ها هم بدهي آخر هفته تو را به سينما مي بريم (استفاده از تشويق به منظور افزايش رفتار مثبت يعني تعامل سازنده با همسن و سالان)، يا اينكه به فرزند خود بگوييد اگر اسباب بازي هايت را بعد از بازي جمع نكني به تو اجازه نمي دهم امروز تلويزيون تماشا كني (استفاده از تنبيه جهت حذف رفتار منفي يعني جمع نكردن اسباب بازي ها). در صورت وضع كردن پيامدهاي رفتاري (چه تشويق و چه تنبيه) حتما به آنها پايبند باشيد و آنها را اجرا كنيد تا كودكان صحبت ها و حرف هاي شما را جدي بگيرند.

-         در دسترس باشيد

در دسترس بودن به اين معني نيست كه شما هر لحظه و هميشه كنار فرزند خود باشيد و به نيازهاي خود توجهي نداشته باشيد بلكه به اين معني است كه زماني كه كودك به توجه و مراقبت و محبت شما نياز دارد به راحتي بتواند به شما دسترسي داشته باشد. هنگامي كه كودك به شما نزديك مي شود بهتر است براي لحظه اي، كار خود را متوقف كرده و زماني را با او بگذاريد.

-         شنونده ي خوبي باشيد و به نيازها و احساسات فرزندتان توجه كنيد

زمان هايي پيش مي آيد كه ممكن است فرزند شما به علت بيماري يا عوامل محيطي دچار تنش و بي قراري شده باشد و يا در مورد احساساتش دچار تناقض شده، سعي كنيد در اين زمان ها شنونده ي خوبي براي فرزندان خود باشيد، در مورد نيازها و احساسات فرزندتان با او صحبت كنيد.

-         به نظرات فرزند خود اهميت بدهيد

سعي كنيد در موارد متعدد نظر فرزندتان را بپرسيد و براي نظرات او ارزش قائل شويد و به او اين حس را منتقل كنيد كه نظراتش براي شما مهم و ارزشمند است. اين كار به فرزند شما احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندي مي دهد. همچنين سعي كنيد به فرزندتان اجازه دهيد در تصميم گيري هاي كوچك نقش داشته باشد مثلا در انتخاب لباسش از او نظرش را بپرسيد، با اين كار شما به فرزندتان مي آموزيد كه به تدريج مسئوليت تصميم هاي خود را بر عهده بيريد.

-         مسئوليت هاي كوچك را به او واگذار كنيد

با دادن مسئوليت هاي كوچك و متناسب با سنش مستقل بودن را به فرزندتان آموزش دهيد. مثلا در چيدن ميز غذا از او كمك بخواهيد و بعد از تمام شدن كار به او بگوييد كه كمك كردن او چقدر در روند كار تاثير داشته، اين كار در عين حال كه باعث افزايش اعتماد به نفس و توانمندي فرزدتان مي شود سبب مي شود فرزند شما كار گروهي را نيز ياد بگيرد و بفهمد كمك كردن به ديگران چقدر مي تواند مفيد باشد.

-         از فرزند خود انتظارات واقع بينانه داشته باشيد

سعي كنيد از فرزند خود متناسب با سنش انتظار داشته باشيد و از مقايسه كردن فرزند خود با ديگر فرزندان و كودكان خودداري كنيد. در صورت مشاهده ي تاخيرات رشدي در فرزندتان صبور باشيد و تفاوت هاي فردي را در كودكان در نظر بگيريد و اين نكته را در نظر بگيريد كه كودكان براي انجام هر كاري نياز دارند كه از قبل آمادگي لازم را براي انجام آن كار به دست بياورند، ولي اگر اين تاخيرات بيش از حد طولاني شد حتما به روانشناس كودك مراجعه كنيد.

-         وقت هايي را براي تعامل مثبت و بازي با كودك اختصاص دهيد

به فرزند خود محبت كنيد و از در آغوش گرفتن فرزندتان، تماس چشمي، لبخند، نوازش و بيان جمله ي دوستت دارم از فرزندتان در طول روز غافل نشويد، به تفريحات كودك اهميت بدهيد و سعي كنيد زمان هايي را به بازي با فرزندتان اختصاص دهيد.

-         از خود مراقبت كنيد

سعي كنيد در عين حال كه نسبت به نيازهاي كودك حساس هستيد، به نيازهاي خودتان نيز توجه كنيد و مراقب سلامت جسمي و رواني خود باشيد . متمركز شدن صرف بر روي فرزندان همانطور كه براي والدين آسيب زاست به نفع كودك نيز نيست، چون كودكان قبل از هرچيز به والديني داراي سلامت روان احتياج دارند. از جمله راه هاي مراقبت از خود: داشتن فعاليت هاي لذت بخش روزانه، داشتن انتظارات واقع بينانه از خود، ورزش كردن، دنبال كردن اهداف، مقايسه ي خود با افكار و باورهاي معقول، ريلكسيشن روزانه

-         الگوي مناسبي براي فرزندتان باشيد

فراموش نكنيد كه شما زماني مي توانيد سبك فرزند پروري درستي داشته باشيد و فرزندان خود را به خوبي تربيت كنيد كه خودتان رفتار درستي داشته باشيد، زماني مي توانيد فرزند شادي تربيت كنيد كه خودتان روحيه ي مثبتي داشته باشيد، آموزش نظم به فرزندتان زماني امكان پذير است كه خودتان به آن مقيد باشيد و در نهايت اينكه كودكان با مشاهده ي شما شيوه ي درست رفتار كردن را مي آموزند بنابراين سعي كنيد الگوي مناسبي براي فرزند خود باشيد.

چيزي كه مهم است توجه به اين نكته است كه تربيت و پرورش فرزندان كار بسيار سختي است، گاهي ممكن است والدين در امر تربيت فرزند خود دچار درماندگي شوند و ندانند با يك مسئله ي خاص در مورد فرزند چگونه رفتار كنند كه در اين راستا كمك گرفتن از مشاور و روانشناس كودك امري لازم محسوب مي شود، بنابراين در اين مواقع مراجعه به مشاور را در برنامه هاي خود قرار دهيد.

مشاوران ما در مركز مشاوره ي مشاورانه در زمينه ي فرزند پروري، به صورت تخصصي،شما را ياري خواهند كرد.

مشاوره ي خيانت زناشويي

 ازدواج مقوله ي بسيار رايجي است كه بسياري از نيازهاي انسان از جمله نياز به تعلق خاطر و دوست داشته شدن، همچنين نيازهاي جسماني و عاطفي افراد بوسيله ي آن ارضا مي شود، ولي گهگاه زندگي مشترك با مسائلي مانند خيانت دست به گريبان مي شود.

خيانت زناشويي از جمله عواملي است كه سلامت خانواده را با چالش هايي مواجه كرده و مهمترين عامل تهديد كننده ي عملكرد، ثبات و تداوم رابطه ي زناشويي است.

خيانت زناشويي چيست؟     

اگر بخواهيم خيانت زناشويي را تعريف كنيم مي توانيم اينگونه بگوييم كه:

برقراري هرگونه روابط عاطفي، جنسي يا هر دو، خارج از چهارچوب روابط زوجين كه به برقراري درجاتي از صميميت عاطفي يا جنسي با فردي غير از همسر منجر مي شود.

به طور كلي هر نوع رابطه ي پنهاني با جنس مخالف مي تواند خيانت محسوب شود، از اين جهت كه شما مطمئن هستيد اگر همسر شما محتواي مكالمه ي شما با اين شخص را ببيند رنجيده خاطر مي شود، بنابراين پنهانكاري مي كنيد و اين كار نوعي خيانت محسوب مي شود.

به خيانت زناشويي، رابطه ي فرازناشويي نيز مي گويند.

انواع خيانت:

خيانت عاطفي كه در آن فرد رابطه اي احساسي را با شخص سوم شخصي برقرار مي كند.

خيانت جنسي كه در آن فرد رابطه اي جنسي را با فردي خارج غير از همسر خود برقرار مي كند.

خيانت جنسي – عاطفي كه در آن فرد با شخصي غير از همسر خود هم رابطه ي احساسي و هم رابطه ي جنسي برقرار مي كند.

خيانت مجازي كه در آن فرد با افرادي در فضاي مجازي به صورت پنهاني از همسر خود ******** و گفت و گو مي كند.

 

دلايل خيانت چيست؟

اينكه يكي از زوجين يا هر دوي آنها، در زندگي مشترك تعهد به شريك زندگي را زير پا بگذارند و راه خيانت را در پيش گيرند به دلايل مختلفي بستگي دارد كه اين دلايل به سه دسته ي كلي تقسيم مي شوند: عوامل بيروني، مشكلات عاطفي و ارتباطي زوجين، ويژگي هاي فردي

-         عوامل بيروني

از جمله عوامل بيروني كه زمينه ساز خيانت زوجين به يكديگر مي شود فشار و استرس هاي روزمره است.

همچنين عواملي كه باعث كم ارزش شدن يا بي ارزش شدن رابطه ي زوجين مي شود مانند: تزلزلات فرهنگي و رسانه هاي ماهواره اي كه سعي مي كنند خيانت كردن را امري عادي جلوه دهند، تفريح ها و محيط ها و شرايط شغلي كه در آن به اصول اخلاقي پايبند نيستند.

تاثيرات منفي فضاي مجازي نيز از جمله عوامل بيروني زمينه ساز خيانت هستند.

-         مشكلات عاطفي – ارتباطي زوجين

مشكلات ارتباطي زوجين از جمله اختلاف ها و تعارض هاي زناشويي و عدم توانايي در حل اين مشكلات

سرزنش و تحقير كردن يكديگر

عدم علاقه ي يكي از زوجين يا هر دوي آن ها به يكديگر

رابطه ي عاطفي و صميميت ضعيف بين زوجين

بي توجهي به نياز هاي يكديگر

كيفيت پايين روابط جنسي زوجين و سردمزاجي يكي از زوجين

-         ويژگي هاي فردي

اگرچه هيچ توجيه منطقي براي خيانت وجود ندارد و حتي با وجود عوامل ذكر شده باز هم دليلي براي خيانت وجود ندارد و بهتر است به جاي پاك كردن صورت مسئله و خيانت كردن به همسر، زوجين سعي در حل مشكلات خود داشته باشند و در صورت حل نشدن مشكل ابتدا از هم جدا شوند و بعد ه سراغ فردي ديگر بروند، ولي به عنوان مثال اگر شما بشنويد زن و مردي در زندگي مشترك بسيار با يكديگر اختلاف دارند و رابطه ي سردي با يكديگر دارند و به هم خيانت مي كنند، خيانت اين افراد به يكديگر براي شما پذيرش بيشتري دارد، ولي گاهي مي شنويد كه فرد با وجود اينكه مشكل خاص و لاينحلي در زندگي ندارد باز هم به همسر خود خيانت مي كند، كه در اينصورت از خيانت اين فرد ممكن است بسيار متعجب شويد و به دنبال يافتن پاسخ اين سوال و علت آن باشيد.

در پاسخ به اين سوالتان بايد گفت كه بعضي از افراد به طور كلي ويژگي هاي فردي و شخصيتي دارند كه موجب مي شود به همسر خود خيانت كنند:

اين افراد بازداري ضعيفي دارند.

هيجان خواهي و تنوع طلبي بالايي دارند.

روابطشان حد و مرز مشخص و تعريف شده اي ندارد.

و گاهي دچار اختلالات شخصيتي نيز هستند كه موجب مي شود به چيزي پايند نباشند، كه در اينصورت نياز است كه فرد حتما به روانشناس باليني مراجعه كند و براي درمان خود اقدام كند.

خيانت باعث چه نشانه هايي در همسر خيانت ديده مي شود؟

-         آسيب به عزت نفس

فردي كه همسرش مرتكب خيانت شده، اغلب احساس مي كند كه عزت نفسش زير سوال رفته است.

-         افسردگي و اضطراب

بعد از مورد خيانت واقع شدن از سوي همسر، افراد معمولا دچار احساس خشم و شوك مي شوند و در بسياري از مواقع نشانه هاي افسردگي و اضطراب را از خود نشان مي دهند.

-         بدبيني

يكي ديگر از اتفاقات شايعي كه پس از مورد خيانت واقع شدن ديده مي شود بدبيني نسبت به جنس مخالف است. در پي خشم و نفرتي كه فرد خيانت ديده احساس مي كند، بيزاري از هرگونه ارتباط با ديگران در فرد بوجود مي آِيد.

-         نااميدي و حذف ارزشهاي شخصي

فرد ممكن است به طور كل نا اميد شود و همچنين براي ارزشهاي شخصي خود هيچ ارزشي قائل نشود.

 نياز است كه نسبت به اين نشانه ها آگاه بود و قبل از هر تصميمي مبني بر ادامه يا قطع زندگي مشترك از يك روانشناس در اين مسير كمك گرفت.

         آيا مي شود همسر خيانت كار را بخشيد؟

بخشيدن همسر خيانت كار به عوامل متعددي بستگي دارد كه مهمترين آن ها ابراز پشيماني همسر خيانت كار و تلاش براي جبران اشتباهات است.

جبران اشتباهات فقط نبايد به صورت كلامي باشد و فرد فقط به زبان بياورد كه اشتباهاتش را جبران مي كند بلكه نياز است كه براي جبران اشتباهاتش تلاش كند. از جمله كارهايي كه نياز است انجام دهد:

  • قبول كردن اشتباه
  • قطع كردن كامل ارتباط با نفر سوم رابطه
  • اطمينان دادن مكرر به همسر مبني بر عدم خيانت
  • گذراندن مدت زمان بيشتر با همسر
  • صادق بودن با همسر
  • صبوري كردن و فرصت دادن به همسر براي بخشش
  • درك احساسات منفي همسر و تلاش براي رفع آن ها از طريق گوش دادن به اين احساسات

در اين بين فردي كه از همسر خود خيانت ديده نيز، بايد سعي كند بيش از حد بر جزييات رابطه ي همسرش تمركز نكند ودر مورد آن سوال هاي زيادي نپرسد.

بعضي از افراد بعد از آگاهي از خيانت همسرشان سعي مي كنند به طور كامل ازويژگي هاي ظاهري و شخصيتي آن فرد، نوع رابطه ي آن دو و شدت رابطه به طور كامل مطلع شوند، ولي اين كار اشتباه است و بايد سعي شود از اين كار خودداري كرد، به اين دليل كه اين كار باعث مي شود فرد دچار نشخوار فكري شود و مدام خودش را با شخصي كه همسرش با او در ارتباط بوده مقايسه كند و اعتماد به نفس وي كاهش يايد، بنابراين بسيار مهم است كه از اين كار خودداري شود.

 

همچنين در صورتي مي توان اميدوار بود كه زندگي مشترك جان دوباره بگيرد و روابط زوجين بعد از خيانت بهبود يابد كه:

  • هر دوي آن ها انگيزه ي كافي براي حفظ زندگي مشترك داشته باشند.
  • با يكديگر صادق باشند و در مورد مشكلاتشان با يكديگر صحبت كنند.
  • هر كدام سهم خود را در رخ  دادن خيانت بپذيرند.
  • هر دو مهارت لازم براي شناخت و ارزيابي بحران و علت يابي آن را داشته باشند.
  • در نهايت به دنبال مداخلات درماني و كمك گرفتن از مشاورباشند.

مشاور چه كمكي مي تواند به ما بكند؟

مشاور مي تواند با آگاه كردن فرد در مورد ابعاد مهم و بررسي و تحليل مسائل مهم زندگي مشترك و عوامل فردي هر دو و بررسي نتايج احتمالي، به تصميم دقيق تر فرد كمك كند.

در جلسات مشاوره چه مي گذرد؟

  • برسي ابعاد زندگي مشترك با همسر
  • بررسي نقاط قوت و ضعف شخصيتي هر دو
  • كمك به همسر آسيب ديده
  • تحليل و علت يابي مشكلات با همسر
  • تلاش براي بازسازي اعتماد بين زوجين از طريق  درمان شناختي – رفتاري (CBT)

البته گاهي ممكن است مشاور با بررسي هاي لازم به اين نتيجه برسد كه ادامه ي زندگي مشترك تصميم درستي نيست و افراد را در مورد اين مسئله آگاه كند ولي در نهايت تصميم گيرنده ي اصلي خود افراد هستند و مشاور در اين مسير فقط نقش راهنما و روشن كردن مسائل براي افراد را دارد.

مشاوران ما، در مركز مشاوره ي مشاورانه آماده ي ارائه ي خدمات روانشناختي در زمينه ي مسائل زناشويي و خيانت زناشويي شما را ياري خواهند كرد.

گشتالت درماني

تعريف گشتالت

گشتالت واژه اي آلماني است، نامي كه براي آن هيچ معادل انگليسي مطلقي وجود ندارد.

دقيق ترين ترجمه از آن عموما با الگو، تركيب، شكل و پيكر بندي مطابقت مي كند.

گشتالت درماني

گشتالت درماني روشي پديدار شناختي و مبتني بر رويكرد وجودي است كه بر روي عواملي مانند تجارب انسان، مسئوليت افراد، توانايي آن ها براي تامين تجارب زمان حال و نيز تجارب مراجع و درمانگر تاكيد مي كند.

گشتالت درماني يك رويكرد است كه بر رشد، هشياري و محتواي هشياري تاكيد دارد كه اين به معناي تمركز بر آگاهي در ارتباط با خود، ديگران و جهان است.

فرض بنيادي گشتالت درماني آن است گه اگر افراد از از آنچه در اطرافشان مي گذرد كاملا آگاه باشد، قابليت «خود گرداني» در محيط خويش را دارند و درمان زمينه ي مناسبي را براي آگاهي و فرآيند تماس برقرار كردن فراهم مي كنند.

مفهوم اصلي در گشتالت درماني

مفهوم اصلي در گشتالت درماني اين است كه شخص يك «كل سازمان يافته» و نه مجوعه اي تكه تكه از هيجانات، شناخت ها و رفتارها است.

در عين حال انسان ها نه تنها بايد از خود آگاه شوند بلكه بايد بفهمند چطور به خودشان لطمه مي زند.

اين آگاهي نيز با بيان آنچه هم اكنون احساس مي كنند ايجاد مي شود و آن هم لحظه به لحظه حاصل مي شود.

واژگان و اصطلاحات در گشتالت درماني

  • ·        اضطراب

در گشتالت درماني، اضطراب، نوعي صحنه هراسي در نظر گرفته مي شود، كه هر فرد به دليل تمركز بيش از حد بر وقايع آينده دچار مي شود.

  • ·        رشد

رشد در اين رويكرد، به معناي حركت از حمايت هاي شخصي است.

رشد مختص به فرد نيست بلكه در ارتباط با محيط و محيط در ارتباط با فرد رشد مي كند.

  • ·        آگاهي

اين واژه به معني آگاهي فرد از ارتباط خود و ديگران و جهان است . بهترين حالت، آگاهي، دانش يا حس غير كلامي است كه در اينجا و اكنون اتفاق مي افتد.

  • ·        خويشتن

مفهوم خويشتن در گشتالت درماني عبارت است از فرآيندي كه ساختار نهاد، خود و شخصيت را در بر مي گيرد.

  • ·        انطباق

فرآيندي است كه بدان وسيله فرد، محدوديت هايي را كه در آن زندگي مي كند را كشف كرده و خود را از غير خود تميز مي دهد.

  • ·        پرخاشگري

ابزار ارگانيسم نه براي نابودي بلكه براي غلبه بر مقاومت و تماس با محيط براي ارضاي نيازهايش

  • ·        كسب موافقت

فرآيندي كه در آن مردم شخصيت خود را تقسيم كرده و نوعي خودانگاره به وجود مي آورند.

يعني تصوري از خود كه بر اساس معيارهاي بيروني است.

  • ·        خشم معطوف به خود

فرآيندي كه بدان وسيله بعضي از كاركردهايي كه اصولا از جانب فرد به سوي دنياي بيرون هدايت شده بودند مسير خود را تغيير داده و به سوي سرچشمه و منشا بر مي گردند.

  • ·        خود

فرآيند خلاقي است كه فرد را به سوي رفتار خود شكوفايي هدايت مي كند.

ويژگي اصلي خود، شكل دهي و تمايز گشتالت است.

  • ·        خودگرداني ارگانيسمي

هر ارگانيسمي سعي دارد به وسيله ي كامروا سازي يا حذف نيازهاي به وجود آمده به تعادل حياتي برسد.

  • ·        درون فكني

پذيرش مفاهيم، معيارهاي رفتار و ارزش هاي ديگران بدون انتقاد است.

شخصي كه هميشه درون فكني مي كند، نمي تواند شخصيت خود را رشد دهد.

  • ·        زمينه

بخشي از زمينه ادراكي كه (شكل) نباشد، عنوان زمينه شناسايي مي شود.

همراه كردن شكل و زمينه گشتالت را تشكيل مي دهد.

  • ·        شكل

چيزي است كه در مركز آگاهي همراه با دقت و توجه قرار دارد.

يعني آنچه كه شخص در حال حاضر بدان توجه مي كند.

  • ·        فرافكني

فرآيندي است كه بدان وسيله فرد اجزاي شخصيت خود را كه قادر به شناخت آن ها نيست يا از شناخت آن ها امتناع مي ورزد را به دنياي خارج نسبت مي دهد.

  • ·        قدرداني

افراد از طريق قدر داني خود را كشف مي كنند.

قدر داني شخصي، كودكان را بوسيله ي رشد حس خود و تقدير از وجود خود هدايت مي كند.

تكنيك هاي گشتالت درماني

يك گشتالت به معناي كامل كردن چيزي است كه بنيانگذاران اين رويكرد، آن را يك نياز ارگانيسمي مي نامند.

وقتي يك نياز ارضاء مي شود، گشتالت آن كامل مي شود و فرد آزاد است تا به سراغ پرداختن به نياز تازه اي برود، زيرا وقتي يك گشتالت كامل مي شود فضايي باز مي شود تا نيازهاي تازه اي پديدار شوند. مراجعان معمولا زماني براي درمان مراجعه مي كنند كه در واكنش به شرايط و ميداني (زمينه اي) تغيير يافته، شيوه هاي متداول آن ها براي سازگاري خلاق كارايي ندارد.

يكي از مهم ترين وظايف گشتالت درمانگر بالابردن آگاهي مراجع است.

آگاهي پيرامون نحوه تفكر و احساس، چگونگي رفتاركردن، آگاهي به آنچه در بدن جريان دارد و اطلاعات مربوط به ادراك، آگاهي از نحوه برقراري ارتباط خود، رابطه اش با افراد ديگر، تاثيري كه بر محيط اطراف ميگذارد و متقابلا اثري كه محيط براوميگذارد.

 در كلي ترين روش مشاور سعي ميكند تا موارد زيررا ترغيب كند:

  • تشديد وگسترش آگاهي از تجربه درحال انجام
  • هدايت يا تمركز آگاهي برمسائل پراهميت قلمدادشده يا اجتناب شده
  • ماندن در اينجا و اكنون

قواعد موردنظر در گشتالت درماني به شرح زير هستند:

  • ·        قاعده زمان حال

 دراين قاعده،  رفتار و احساسات مراجع در زمان حال و موقعيت هاي جاري مورد تاكيد قرار مي گيرد و از زمان حال استفاده مي شود.

  • ·        قاعده استفاده از پيوستارآگاهي

كه در آن مراجع ذهن خود را به جاي آنكه به «چرا» معطوف دارد به استفاده از «چه» و «چگونه» معطوف مي دارد و دقيقا به احساسات خود مي پردازد.

  • ·        قاعده تبديل سوالات به اظهارنظر

دراينجا اگر مراجع سوالي مطرح كند، مشاور يا درمانگر از او ميخواهد تا سوال خود را به صورت يك اظهارنظر ارائه دهد، زيرا براي مقاصد زيادي و ازآن جمله براي امتناع مراجع از كشف واقعيت و حفظ حالت كودكانه و حمايت محيطي به كار گرفته مي شود.

-         طرح ها

  • ·        طرح كاريا موضوع ناتمام

 دراينجا هرموقع كه مراجع كار يا موضوع ناتمامي داشته باشد، از او خواسته مي شود آن را به پايان برساند و تمام كند.

  • ·        طرح پذيرش مسووليت

 در اين طرح از مراجع خواسته مي شود تا براي هريك از رفتارهايش اعلام قبول مسووليت كند.

براي مثال بگويد «من آگاهم كه پايم را حركت مي دهم و من مسووليت آن را مي پذيرم».

  • ·        طرح داشتن يك راز

در اين طرح به مراجع آموخته مي شود رازي را پوشيده نگه دارد و تصور كند ديگران چه واكنشي نسبت به آن خواهند داشت. در اين حالت كم كم دلبستگي او به اين راز روشن خواهد شد و احساسات گناه و شرمساري او كشف خواهد شد.

  • ·        طرح به عمل درآوردن فرافكني

 زماني كه مراجع ادراكي را بيان ميكند كه مويد يك فرافكني است، از او خواسته مي شود تا نقش شخصي را كه در اين فرافكني وجود دارد بازي بكند و بدين ترتيب كشمكش خود را در اين زمينه كشف كند.

  • ·        طرح بزرگ نمايي و اغراق يا طرح تكرار

 در اين طرح از مراجع خواسته مي شود تا رفتار يا بياني را چندين مرتبه تكرار كند و حتي در برخي موارد رفتار را به رقصي تبديل كند و يا صدا را بلندتر و موكدتر كند تا بدين وسيله به خودآگاهي برسد.

  • ·        طرح صندلي خالي

 زماني كه موضوع ناتمام با فرد ديگري ارتباط دارد، بايد مراجع را تشويق كرد تا از طريق گفت وگو و بحث با آن فرد موضوع ناتمام را كامل كند.

چنانچه فرد، ديگر حضور نداشته باشد، توصيه مي شود كه مراجع با به كارگيري يك صندلي خالي به ايفاي نقش با طرف غايب بپردازد و حتي پاسخ هاي احتمالي او را نيز بيان كند.

ايفاي نقش با طرف غايب اين ارزش را دارد كه مشاور در مي يابد كه به هنگام مواجهه مراجع با ديگران چه اتفاقي ميفتد و عكس العمل مراجع درقبال آنها چيست.

  • ·        طرح صندلي داغ

اين روشي است كه بدان وسيله شخصي در گروه داوطلب مي شود تا با مشاور كار كند و به شناخت احساسات و عواطفش در زمينه موضوعي كه در گذشته اتفاق افتاده است نايل آيد و آن را تجربه كند.

در اين شيوه مراجع برروي يك صندلي، كه در مركز گروه قرار داده شده است، مي نشيند و اعضاي گروه با طرح سوالاتي از او مي خواهند تا احساسات و عواطفش را بروز دهد. 

ازديگر تكنيك هاي مورد استفاده درگشتالت درماني مي توان به موارد زير اشاره كرد:

  • ·        وارونه سازي

در اين تكنيك از مراجع خواسته مي شود تا نقش رفتاري متضاد با رفتار خود را ايفا كند.

براي مثال به جاي آنكه منفعل باشد، با انرژي و مهاجم باشد تا بدان وسيله با جنبه هاي پنهان شخصيت خود تماس حاصل كند و آن ها را تشخيص دهد.

  • ·        دورچرخيدن

از مراجع خواسته مي شود تا اگر چنانچه گفته يا احساسي دارد، درصورت تمايل دور بچرخد و آن را به افراد ديگر در جلسه بگويد.

اين تكنيك ممكن است اعمالي مانند لمس كردن، دلجويي و نوازش، مشاهده و متوحش كردن را نيز دربرداشته باشد.

  • ·        تمرين گفت و گو

مراجع بخش هايي از شخصيت خود را كه متعارض اند و تجربه شده اند، انتخاب و بين آنها گفت و گو برقرار ميكند.

اين بخش هاي شخصيت شامل جزءحاكم شخصيت (فراخود يا الزام ها) در مقابل جزءمطيع (جزءمقاوم منفعل)، حالت تهاجمي در مقابل حالت منفعل، شخصيت خوب در مقابل شخصيت رذل و يك سلسله دوسويه هاي ديگر مي شود.

از مراجع خواسته مي شودسعي كند بين هريك از دوسويه هاي موجود، گفت و گويي برقرار كند تا سرانجام به آگاهي بهتري دست يابد.

شفقت درماني (CFT)

شفقت درماني چيست؟

شفقت درماني يك سيستم درماني است كه توسط بل گيلبرت و تاكيد آن بر مهربان بودن، محبت كردن ودرك كردن عميق خود و ديگران است.

درمان متمركز بر شفقت يكي از جديد ترين درمان ها در حوزه روانشناسي مثبت-گرا است كه نقاط اشتراك زيادي با روش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد(ACT) دارد.

رفتاري كه بسياري از ما در زمان ناكامي و شكست به آن توجه نمي كنيم اين است كه درد،رنج و سختي كه براي ما پيش آمده را با خود انتقام گيري ويرانگر چندين برابر مي كنيم.

خيلي از ما وقتي كه به چيزي كه مي خواهيم نمي رسيم، براي مثال آزموني براي ما مهم بوده و نمره خوبي در آن نگرفتيم، ممكن است با خود بگوييم كه تو چقدر ناتوان هستي، تو در هيچ امتحاني قبول نمي شوي، تو هميشه شكست ميخوري. تاثير اين جملات بسيار بسيار مخرب است و متاسفانه در خيلي مواقع از تاثير اين جملات آگاه نيستيم.

 بايد بدانيم كه افسردگي و اضطراب از پيامد هاي حتمي اين رفتار است.

بهتر است در اين شرايط براي اين كه درك بهتري از رفتار خودمان داشته باشيم، تصور كنيم كه دوست صميمي خودمان در آزمون شكست خورده، آيا در اين صورت حرف ها و انتقاد هايي كه از خودمان مي كنيم را به او مي گوييم؟

آيا به او مي گوييم كه تو ناتوان هستي، تو در هيچ امتحاني قبول نمي شوي، تو هميشه شكست مي خوري؟

ما هيچوقت با اين لحن با دوست خود صحبت نمي كنيم، پس چرا اين رفتار را با خودمان داريم؟

به همين علت يكي از تاكيد هاي شفقت درماني بر اين است كه در مواقع ناكامي جملاتي كه به خود مي گوييم را به دقت بررسي كنيم.

 اين كار به ما كمك مي كند كه درك عميق تري از رابطه خودمان با هستي درونمان داشته باشيم.

 در اصل اين كار باعث مي شود كه رفتاري را كه در ناخودآگاهمان با خود داريم را به خودآگاهمان بياوريم و درمسير رفع آنها قدم برداريم.

هدف شفقت درماني

شفقت درماني به ما كمك مي كند تا تصورات منفي را كه زاييده مغزمان هستند  كنار بگذاريم، تفكراتي مانند خود انتقادي، خود سرزنشگري و قضاوت

همچنين شفقت درماني سبب مي شود  نسبت به خود و ديگران شفقت و مهر بورزيم تا بتوانيم در مسير يكي از روياهاي بشر كه آرامش ذهن است گامي برداريم.

هدف اين رويكرد كمك به بهبود رواني و هيجاني افراد به وسيله تشويق كردن آنها به مشفق بودن با خودشان و ديگران است.

مواردي كه ميتوان از شفقت درماني استفاده كرد

مشقت درماني براي بيماري مبتني بر شرم استفاده مي شود ولي پژوهش ها نشان مي دهد كه اين روش براي مشكلاتي نظير: ترك سيگار، چاقي، اختلالات شخصيت، درمان روان گسيختگي، موثر است.

تفاوت شفقت درماني با اكت (ACT)

اكت درماني روي فرآيند هاي توجه اگاهي، پذيرش و تعهد، با تمركز بر روي رشد شخصي و هيجاني تاكيد كرده، ولي شفقت درماني روي كسب شفقت، تمرين هاي تمركز، و اقدام مشفقانه تاكيد دارد.

چند تمرين ساده از نظر شفقت درماني

۱-شفقت درماني مي گويد، هنگام درد كشيدن چند نفس عميق بكشيد  دست خود را روي قلبتان بگذاريد و با خود بگوييد كه من در اين لحظه در حال درد كشيدن هستم، من الان در حال درد كشيدن هستم، من الان مشكلم را احساس مي كنم ولي مي دانم كه انسان هاي بي شماري در اين اين لحظه اين مشكل را دارند و در اين درد آنها با من مشترك هستند.

اين كار كمك زيادي به فرد مي كند و فرد اين را متوجه مي شود كه تنها نيست  و درد و رنج بخشي از زندگي هستند.

۲-سعي كنيم در مواقع درد و رنج، درد و رنجمان را بپذيريم كه اين پذيرفتن به معناي تسليم بودن در برابر عامل درد نيست، بلكه به اين معني است كه از درد خودمان فرار نكنيم و يا سعي نكنيم كه آن را سركوب كنيم.

اين كار نيز باعث مي شود كه بدانيم ما تنها در اين دنيا درد نمي كشيم.

۳-در مواقع درد، در ذهن خود فرض كنيم يك آدم صبور، مهربان، آرامش بخش با درك بسيار بالا وجود دارد كه ما را هيچ قضاوتي نميكند، چنين فردي را در آغوش مي گيريم و درباره تمام مشكلاتمان با اون صحبت مي كنيم.

اين تمرين باعث مي شود آن بخشي از وجود ما كه ناراحتي و درد دارد و احساس تنهايي مي كند به آرامش برسد.

شايد اين سوال پيش آيد كه تصور چنين فرد خيالي اي چه سودي دارد؟

در پاسخ به اين سوال بايد گفت در بسياري از مواقع كه احساس درد و رنج داشتيم آيا همين تصور كردن و انتقادات خيالي نبودند كه فرد را به ويراني كشاندند؟ بنابراين مي توانيم نتيجه بگيريم كه تصور و خيال خيلي تاثير گذار هستند.

حال هدف شفقت درماني اين است كه از جنبه مثبت تخيل شما استفاده كند.

۴-در مواقع درد و رنج به جاي آن كه خود را سرزنش كنيد سعي كنيد لحظاتي را به ياد آوريد كه ديگران به شما محبت مي كردند و  حال آنها را تصور كنيد كه به سمت شما مي آيند و در اين درد به شما كمك كنند و خود را به گونه اي تصور كنيد كه در حال دريافت انرژي هاي مثبت از طرف اين افراد هستيد و از اين طريق سعي كنيد تلقين ها و تصوير سازي هاي مثبت را در ذهن خود افزايش دهيد.

افكار منفي هميشه در ذهن ما وجود دارند و ذهن ما اين قدرت را دارد كه ما را فريب دهد، بارها پيش آمده كه درباره پيامد كاري نگران باشيم و پس از مدتي متوجه شديم كه نگراني هاي ما بيهوده بوده اند.

 

 

درمان اختلالات يادگيري

شايد هيچ بخشي از روان شناسي كودكان استثنايي به اندازه ي مشكلات يادگيري باعث ايجاد تحقيقات مختلف و بحث هاي بسيار متعدد نشده است.

مشكلات يادگيري باعث تعجب و سردرگمي پژوهشگران شده است، زيرا كودكان مبتلا به اين اختلالات از ضريب هوشي متوسط يا حتي بالا برخوردارند، ولي در زمينه هايي كه نمرات IQ پيش بيني مي كنند، مخصوصا در يادگيري خواندن و نوشتن موفق نيستند.

كساني كه اختلالات يادگيري دارند يكي از باورهاي رايج انسان ها را به چالش مي كشند: كسي كه معلول ذهني نيست، ناراحتي هاي رواني، نقص هاي بينايي يا شنوايي ندارد، فقير نيست و از ساير محروميت هاي اجتماعي رنج نمي برد، اصولا بايد در مدرسه موفق باشد اما چرا نيست؟

بيش از 50 سال پيش، در سال 1962، در يك كنفرانس با حضور والدين و متخصصان آموزش و پرورش، ساموئل كرك اصطلاح learning disability را مطرح كرد.

از ديد كرك، دانش آموزان داراي ناتواني هاي يادگيري يك گروه ناهمگن بودند كه يك وجه مشترك داشتند: همه ي آنها يك مشكل با ريشه هاي نورولوژيك داشتند كه به شيوه هاي مختلف بر يادگيري تاثير مي گذاشتند.

تعريف اختلال يادگيري

هر اختلالي كه در آن موفقيت تحصيلي فرد، با توجه به سن، آموزش و هوش، يا براساس آزمون‌هاي معيار خواندن و نوشتن و محاسبه، از آنچه انتظار مي‌رود بسيار كمتر باشد، اختلال يادگيري توصيف مي‌شود.

اين اصطلاح، شرايطي چون معلوليت‌هاي ادراكي، آسيب ديدگي‌هاي مغزي، نقص جزئي در كار مغز، و خوانش‌پريشي را در بر مي‌گيرد.

اين تعريف، آن دسته از دانش آموزان را كه به دليل معلوليت‌هاي ديداري، شنيداري يا حركتي، همچنين عقب ماندگي ذهني يا محروميت‌هاي محيطي، فرهنگي يا اقتصادي به مشكلات يادگيري دچار شده‌اند، شامل نمي‌شود.

اين كودكان ظاهري طبيعي دارند، رشد جسمي و قد و وزنشان حاكي از بهنجار بودن آنان است.

هوش آن‌ها كمابيش عادي است، به خوبي صحبت مي‌كنند، مانند ساير كودكان بازي مي‌كنند و مثل همسالان خود با سايرين ارتباط بر قرار مي‌كنند. درخانه نيز ياري‌هاي لازم را دارند و كارهايي را كه والدين به آنان واگذار مي‌كنند به خوبي انجام مي‌دهند.

مشكل كودكان مبتلا به اختلال يادگيري اين است كه مدام در كارهاي درسي خود با مشكل مواجه مي شوند. و توانايي لازم براي محاسبات رياضي، خواندن يا نوشتن را ندارند.

 در واقع مي توان گفت اين دانش آموزان در يك يا چند فرايند رواني كه به درك كردن با استفاده از زبان شفاهي يا كتبي مربوط مي‌شود، اختلال دارند كه اين اختلال مي‌تواند به شكل عدم توانايي كامل در گوش كردن، صحبت كردن، خواندن، نوشتن، هجي كردن يا انجام محاسبات رياضي ظاهر شود.

-         حال ببينيم براي درمان اختلالات يادگيري چه كارهايي مي توانيم انجام دهيم:

درمان اختلالات يادگيري

درمان اين اختلال ممكن است در ابتدا بسيار سخت به نظر برسد، چرا كه اختلال يادگيري اختلالي دائمي است و در واقع درمان قطعي ندارد اما با تشخيص و مداخله به موقع و ارائه ي آموزش هاي مناسب مي توان مهارت هاي اين كودكان را گسترش داد و به آنها كمك كرد تا زندگي طبيعي داشته باشند.

تشخيص به موقع مشكلات يادگيري و به دنبال آن كابرد روش هاي آموزشي مناسب در موفقيت تحصيلي كودكان نقش بسزايي دارد.

اغلب والدين در مواجهه با مشكلات كودكشان در يادگيري و كندي او تحمل و صبر خود را از دست مي دهند و عصباني مي شوند و حتي ممكن است با سرزنش و تخريب كودكشان اعتماد به نفسش را از او بگيرند و كودكشان را نااميد كنند، ولي نياز است كه والدين در اين مسير صبور باشند و از راهكارهاي مناسب بهره بگيرند.

راهكارهاي درماني

  • مراجعه به متخصص

مراجعه به متخصصي كه بتواند با دقت مشكل را تشخيص دهد و راهكارهاي درماني مناسب را ارائه دهد و آن ها را اتخاذ كند، كار بسيار مهمي است.

اگر ارزيابي ها نشان دهد كه فرزند شما اختلال يادگيري دارد، فرزند شما واجد شرايط دريافت خدمات آموزش ويژه است.

درواقع كمك گرفتن از متخصصين مهمترين مسير درماني فرزندتان است كه لازم است به موقع اين مسير آغاز شود. از جمله روش هاي درماني كه متخصصان استفاده مي كنند:

-         روش ادراكي – حركتي (بازي هايي براي آموزش حركت، تمرينات روي تخته سياه براي هماهنگي حركت و ادراك ديداري و حل معما)

-         دارو درماني (مگا ويتامين تراپي)

-         استفاده از نوروفيدبك

-         روش فرآيند – تكليف (ارزيابي سطح مهارت كودكان و سپس ارائه ي تكليف با توجه به سطح كودك و به مرور پيچيده تر كردن تكليف)

-         اجراي روش حسي – حركتي بر اختلالات يادگيري (روش درماني چند حسي و ادراكي – حركتي، روش چند حسي فرنالد، آموزش تمرين هاي يكپارچگي حسي، آموزش ادراك شنيداري، روش درماني ادراكي – حركتي كپارك، راهبرد كپي و پوشش)

-         بازي هاي آموزشي (تركيب بازي به همراه آموزش: بازي دومينو، بازي هاي رايانه اي)

-         آموزش چند رسانه اي (روش چند رسانه اي آموزشي، چند رسانه اي آموزشي ديكته يار، بسته آموزشي چند رسانه اي)

-         روش شناختي – رفتاري (ايجاد تغيير با استفاده از كار بر روي باورها و رفتارات با استفاده از: آموزش كاركردهاي اجرايي حافظه فعال و بازداري پاسخ، خودارزيابي آموزش راهبردهاي خود نظم دهي، آموزش مبتني بر هوش هاي چندگانه گاردنر، خودآموزي، خود نظارتي، باز آموزي اسنادي)

 

ü     حال كارهايي كه نياز است خودتان انجام دهيد:

 

  • كسب اطلاعات دقيق در مورد اختلال يادگيري

در واقع براي اينكه شما بتوانيد مسيري درست را انتخاب كنيد و بتوانيد همكاري درستي با متخصصين و معلمان فرزندتان داشته باشيد نياز است كه اطلاعات دقيقي در مورد اين اختلال به دست آوريد بنابراين نياز است كه درباره ي نوع اختلالي كه فرزندتان با آن مواجه است بيشتر بدانيد.

بدانيد كه اختلال خاص او چگونه بر يادگيري اثر مي گذارد و چه مهارت هاي شناختي در آن دخيلند.

اگر زمينه ي مشكل يادگيري او را بدانيد مي توانيد تكنيك هاي يادگيري او را راحت تر محك بزنيد.

  • در مورد اختلال فرزندتان با او صحبت كنيد

مهمترين كاري كه لازم است انجام دهيد اين است كه به فرزندتان اين اطمينان را بدهيد كه او خنگ يا تنبل نيست بلكه فقط شيوه ي يادگيري او متفاوت است زيرا ذهنش كلمات يا اطلاعات را به گونه اي ديگر پردازش مي كند.

به او بگوييد كه در همه حال كنارش هستيد و اطمينان داريد كه با تلاش و پشتكار و كمك صحيح شما مي تواند چالش را برطرف كند.

  • كمك به موقع به فرزندتان

به موقع به فرزند خود كمك كنيد؛ شناخت علائم اوليه و ارائه ي به موقع كمك و يا عدم ارائه ي حمايت به موقع، مي تواند به معناي تفاوت موفقيت و عدم موفقيت فرزنتان شود.

شايد مهمترين دليل براي درخواست كمك زودهنگام، نجات دادن كودكان از نااميدي و ناكامي است كه نمي داند چرا در مدرسه نمي تواند خوب عمل كند، شما بايد خيلي زود و قبل از از دست رفتن اعتماد به نفس فرزندتان به او كمك كنيد تا درك كند با ديگران متفاوت است.

  • شناخت نقاط قوت فرزندتان

كودكان داراري اختلال يادگيري اغلب باهوش هستند، مهارت هاي رهبري دارند يا در زمينه هاي موسيقي، هنري، ورزشي يا ساير زمينه هاي خلاق برتر هستند، سعي كنيد نقاط قوت فرزندتان را بشناسيد و به جاي تمركز بر روي كمبودهاي فرزندتان بر روي نقاط قوتي كه دارد تاكيد كنيد و در اين موارد به او پاداش بدهيد و او را در مناطق مورد علاقه خارج از كلاس تشويق كنيد.

  • به عنوان يك تيم براي كمك به فرزند خود، كار كنيد

نياز است كه شما با متخصصان و معلمان فرزندتان براي تهيه ي يك برنامه ي آموزشي IEP همكاري كنيد.

 IEPيك سند مكتوب است كه خلاصه عملكرد فعلي فرزند شما، اهداف سالانه و اهداف كوتاه مدت، ماهيت و مدت زمان پيش بيني شده از خدمات ويژه فرزندتان و روش هايي براي پيشرفت ارائه مي دهد.

  • بر پيشرفت فرزندتان نظارت داشته باشيد

 دريافت اطلاعات مناسب چه در مورد جلسات درماني و چه  در مورد فعاليت هاي كلاسي فرزندتان، بسيار اهميت دارد.

بر پيشرفت فرزندتان نظارت داشته باشيد تا مطمئن شويد نيازهاي فرزندتان برآورده مي شود.

اگر فرزند شما در حال پيشرفت نيست مشاهدات خود را با پرسنل در ميان بگذاريد و براي ايجاد تغيير، كار كنيد.

  • حقوق قانوني خود را بشناسيد

با درخواست خلاصه اي از حقوق قانوني، در مورد حقوق و مسئوليت هاي ويژه تحصيلي فرزندتان آگاه شويد.

قانون آموزش افراد داراي معلوليت IDEA مي گويد كه فرزند شما حق دارد آموزش عمومي رايگان و مناسب داشته باشد.

  • دريافت حمايت حين كمك به كودكتان

ممكن است هنگام كار با فرزند داراي اختلال يادگيري خود دچار خستگي مفرط شويد. سعي كنيد اگر امكانش را داريد حتما با والدين ديگري كه با اختلال يادگيري فرزندشان روبرو هستند در ارتباط باشيد و از اطلاعات، دانش و حمايت عاطفي يكديگر برخوردار شويد.

همچنين با مراجعه به روانشناس و مشاور، سعي كنيد در مورد احساسات بدي كه ممكن است در شما به وجود آمده صحبت كنيد و آنها را اصلاح كنيد.

با مراجعه به مركز مشاوره ستاره ايرانيان  و بهره گيري از مشاوران برجسته مي توانيد روند درماني اختلال يادگيري فرزند خودتان را طي كنيد.

تفكر انتقادي

شايد براي شما سوال باشد كه چطور بعضي از افراد انقدر در زندگي خود موفق هستند؟ چطور چرخ گردون به نفع آن ها مي چرخد و يا به زبان ديگر چطور اين افراد انقدر خوش شانس هستند. در جواب اين سوال ذهني شما بايد گفت كه اين افراد بر خلاف تصور عامه افراد خوش شانسي نيستند و اين شانسشان نيست كه موجب پيشرفتشان شده بلكه اين افراد قدرت تفكر بالايي دارند و همين قدرت تفكر بالا و منتقدانه است كه سبب موفقيت و پيشرفت روز افزونشان شده است.

شايد با شنيدن كلمه ي تفكر انتقادي اين تصور در ذهن شما شكل بگيرد كه اين افراد داراي تفكر منتقدانه، انسان هاي منتقدي هستند و به صورت پيوسته و همه جا از هر چيزي انتقاد مي كنند در صورتي كه اين نيز باوري غلط است، پس نياز است كه بيشتر با تفكر منتقدانه آشنا شويم.

تفكر انتقادي

تفكر در مورد تفكر در راستاي بهبود فرآيند تفكر، در قلب تفكر انتقادي جا دارد. متخصصين امر و نظريه پردازان، به طور كلي تفكر انتقادي را شامل تجزيه و تحليل، ارزشيابي و استنباط دانسته اند.

تعبير و تفسير، تبيين و خود تنظيمي از جمله مولفه هاي تفكر انتقادي قلمداد مي شود.

تعاريف تفكر انتقادي

تعاريف گوناگوني در مورد تفكر انتقادي وجود دارد از جمله:

  1. تعريف تفكر انتقادي از نظر انيس  (Ennis) عبارت است از، تصميم گيري راجع ب اين كه كدام اقدام انجام شود و يا چه چيزي باور شود، كه با استفاده از تفكر تعمق آميز و استدلال پذيري انجام مي گيرد.
  2. از نظر پال (paul)، فرد ماهر در تفكر انتقادي از يك مجموع استاندارهاي عقلاني در هنگام تفكر استفاده مي كند،كه اين استانداردها فرآيند تفكر فرد را هدايت كرده و همچنين تفكر انتقادي او را پرورش مي دهند.
  3. گروهي از متفكران پژوهشگران پيشرو در حيطه ي تفكر انتقادي، آن را اينگونه تعريف كرده اند: تفكر انتقادي حالتي ايده آل است كه فرد در آن، به شكل عادت گونه داراي كنجكاوي، اطلاعات خوب، دليل مدار، روشن فكر، تمايل به تجديد نظر، وضوح در رابطه با موضوعات، نظم در موضوعات پيچيده، آگاهي در خصوص اطلاعات مرتبط، منطق و عقلانيت در گزينش راه حل ها، تمركز در جستجو گري و پشتكار در رسيدن  به نتايجي كه به اندازه ي موضوع دقيق هستند، مي باشد.

به طور كلي متفكر انتقادي شخصي است كه مي تواند ارتباط منطقي بين نظرات و عقايد را درك كند.

 در اصل تفكر انتقادي مستلزم اين است كه از توانايي استدلالتان استفاده كنيد و به صورت منطقي و روشن تصميم گيري كنيد.

در نهايت مهمترين كاربرد تفكر انتقادي پيش بيني كردن و آينده نگري است و به فرد كمك مي كند با استفاده از جمع آوري اطلاعات و تجزيه تحليل آن ها، نتايج هر تصميم و رفتاري را پيش بيني كند به همين دليل، رسيدن به  تفكر انتقادي بسيار مهم است و موجب پيشرفت انسان مي شود.

مولفه هاي مستعد كننده ي عاطفي تفكر انتقادي

  • ·        رويكردهاي زندگي كلي

-         كنجكاوي در رابطه با گستره ي متنوعي از موضوعات

-         علاقمندي به داشتن اطلاعات خوب

-         هوشياري نسبت به فرصت هاي استفاده از تفكر انتقادي

-         اعتماد به فرآيند جستجوگري منطقي

-         خودباوري به توانمندي خود براي استدلال پردازي

-         روشن فكري در رابطه با ديدگاه هاي واگرا

-         انعطاف پذيري در مد نظر قرار دادن راه چاره ها و آراء ها

-         درك آراي ديگران

-         انعطاف در ارزيابي دلايل

-         صداقت در رويارويي با سوگيري ها و پيش داوري هاي فردي، گرايشات خودمحوري و جامعه محوري

-         خويشتن داري در به تعويق انداختن داوري ها يا اصلاح آن ها

-         تمايل به تجديد نظر و اصلاح نظرات درمواردي كه اين كار ضرورت دارد.

  • ·        رويكردهاي مربوط به موضوعات، پرسش ها يا مسائل خاص

-        وضوح در بيان مسئله يا دغدغه

-        نظم در كار

-        هوشياري در جسنجوي اطلاعات مربوطه

-        منطقي بودن در انتخاب ها و بكارگيري معيارها

-        دقت در متمركز ساختن توجه بر موضوع پيشروي

-        پشتكار در رويارويي با مشكلات پيش رو

-        دقت تا درجه اي كه موضوع اجازه مي دهد.

زماني كه فرد از تفكر نسنجيده به سمت تفكر انتقادي در حال حركت باشد مراحل زير را طي مي كند:

مرحله ي اول← متفكر نسنجيده (فرد از مشكلات خاص تفكرش بي اطلاع است).

مرحله ي دوم← متفكر مطلع (فرد از مشكلاتي كه در نوع تفكرش وجود دارد خبر دارد).

مرحله ي سوم← تازه كار (فرد سعي مي كند بهتر شود اما تمرين منظمي ندارد).

مرحله ي چهارم← متفكر در حال تمرين (فرد اهميت تمرين منظم را تشخيص مي دهد).

مرحله ي چهارم← متفكر پيشرفته (فرد به نسبت تمريني كه مي كند پيشرفته مي شود).

مرحله ي پنجم← متفكر برجسته (تفكر ماهرانه و عميق براي فرد تبديل به يك عادت شده است).

شايد از خود بپرسيد براي اينكه بتوانيم تفكر انتقادي به دست بياوريم نياز است كه چه كارهايي انجام دهيم؟

قبل از تلاش براي به دست آوردن تفكر انتقادي لازم است كه بدانيد كه رسيدن به تفكر انتقادي كار آساني نيست و نياز به تمرين بسيار و صبر و تلاش زيادي دارد.

ياد گرفتن تفكر انتقادي تدريجي است. تغيير عادت هاي فكري ما يك پروژه ي بلند مدت است كه در طي سال ها اتفاق مي افتد، در واقع ويژگي هاي لازم براي تبديل شدن به يك متفكر انتقادي، نيازمند يك دوره ي طولاني است تا پديد آيند.

راه هاي رسيدن به تفكر انتقادي

-        پرسيدن سوالات اساسي

سعي كنيد در هنگام برخورد با هر چيزي اين سوال را از خود بپرسيد كه هدفتان از انجام اين كار چيست و قصدتان اين است كه به چه چيزي برسيد؟ در حال حاضر چه مي دانيد؟ با پرسيدن سوال هاي ساده و اساسي مي توانيد مسئله را از تمام جهات ببينيد. هميشه يادتان باشد پيش از اينكه به دنبال راه هاي پيچيده بگرديد، سوال هاي ساده طرح كنيد و به دنبال جواب هاي ساده براي آن ها باشيد.

-        غرض و تعصب را كنار بگذاريد

بي غرض بودن و داشتن ديدي باز براي تفكر انتقادي لازم است.  كاملا روشن و مشخص است كه يك فرد متعصب و باريك بين بسيار سخت مي تواند دنيا را درك كند، پس نياز است كه براي داشتن ذهن باز تلاش كنيد. داشتن ذهن باز به اين معني نيست كه هر نظري را قبول كنيد ولي سعي كنيد نظرات مختلف و اطلاعات مختلف را جمع آوري كنيد و درباره ي آن ها  بدون هيچ تعصبي تفكر كنيد.

-        گرايش خودتان را مشخص كنيد

قضاوت انسان مي تواند تحت تاثير گرايشش، ذهني، عيني يا گمراه كننده باشد، نياز است كه شما قبل از فرا گرفتن مهارت تفكر انتقادي گرايش و طرز فكر خود را بشناسيد.

-        گاهي جاي علت و معلول را عوض كنيد

بر اساس بررسي هاي دانشمندان، وارونه كردن هرچيزي مي تواند يك راه معتبر براي پيدا كردن راه حل مسائل دشوار باشد. چيزي كه علت به نظر مي رسد مي تواند خودش معلول باشد يا برعكس.

از زواياي گوناگون نگاه كردن مي تواند كمكتان كند منتقدانه فكر كنيد و راه حل كارآمدتري پيدا كنيد.

-        كتاب هاي ارزشمند بخوانيد

وقتي كتاب مي خوانيد نه تنها اطلاعات جالب و به در بخوري دريافت مي كنيد بلكه روش تفسير و آناليز اين اطلاعات را نيز ياد مي گيريد. سوال وجواب كردن حين مطالعه مي تواند مغز را تمرين دهد تا به روشي منتقدانه فكر كند.

-        با آدم هاي باهوش معاشرت كنيد

انسان هاي باهوش معمولا راهي موثر براي پردازش اطلاعات بلند و نقطه نظرات هوشمندانه و اساسي دارند كه كمكشان مي كند موفق باشند بنابراين راهي بهتر از معاشرت با دوستان باهوش براي ياد گرفتن نيست.

-        سعي كنيد فرد همدلي باشيد

همدلي راهي براي درك و تصور آرمان ها، انگيزه ها و غوغاي درون ديگران است. با همدلي و درك ديگران اطلاعات زيادي به دست مي آوريد كه با استفاده از اين اطلاعات مي توانيد ارتقا پيدا كنيد و آدم بهتري شويد.

-        اين را در نظر بگيريد كه امكان اينكه شما بتوانيد هميشه منتقدانه فكر كنيد وجود ندارد

تفكر انتقادي تنها يك ابزار است كه مي توانيد گاهي آن را همراه خود داشته باشيد گاهي هم نه.

شما مجبور نيستيد كه در مورد هرچيزي به صورت منتقدانه فكر كنيد. چيزي كه مهم است اين است كه لغزش هايتان را بشناسيد و در آينده از آن ها اجتناب كنيد. ياد گرفتن از اشتباهات چيزي است كه نبايد فراموش كنيد. بنابراين از خود انتظار هميشه رفتار كردن بر اساس تفكر انتقادي را نداشته بشيد و خودتان را سرزنش نكنيد.

 

مراحل تفكر انتقادي

-        تجزيه و تحليل

جداسازي يا تقطيع كل مطلب به بخش هاي كوچكتر برا ي درك موضوع، عملكرد ها وارتباطات

-        اجرايي كردن استاندارها

قضاوت كردن بر اساس قوانين و شاخص هاي شخصي، حرفه اي، اجتماعي مصوب

-        تمايز قائل شدن

تشخيص شباهت ها و تفاوت هاي بين اشيا يا موقيعت ها و داشتن دقت بالا براي دسته بندي و رتبه بندي

-        جستجوي اطلاعات

جستجوي مدرك، حقايق يا هر دانشي كه از منابع مرتبط حاصل شود و جمع آوري داده هاي تاريخي، نظري و ميداني از همان منبع

-        استدلال منطقي

نتيجه گيري و جمع بندي بر اساس شواهد به دست آمده

-        پيش بيني كردن

پيش بيني نتايج و اتفاقات و عواقب متاثر از آن

-        تبديل دانش

تغيير يا تبديل جايگاه، ريشه يا كاربرد مفاهيم در موضوعات مختلف

تحريف شناختي

انسان از همان اولين مراحل رشد خويش، سعي در معني كردن دنياي اطراف خود دارد. وي بايد تجارب خود را به نوعي سرو سامان دهد كه بتواند عملكردي سازگارانه داشته باشد.

 تعامل انسان با دنيا و سايرين منجر به برداشت ها يا آموخته هايي مي شود كه باورهاي وي محسوب شده و ميزان صحت و كارآمدي آن ها يكسان نيست.

 بسياري از ناراحتي ها و بي نظمي ها در زندگي عاطفي افراد ناشي از عقايد غير منطقي آن ها، در مورد خود و جهان پيرامون است. شناخت درست و منطبق با واقيعت، عامل مهمي در آگاه شدن از زواياي مثبت زندگي و جلوگيري كردن از معيارهاي سطح بالا و غيرواقع بينانه براي زندگي است.

تحريف شناختي (خطاهاي شناختي)

افكاري كه به صورت خودكار پديد مي آيند و حالت منفي دارند به «افكار خودآيند منفي» معروف اند و با يكديگر شباهت هايي دارند. اين افكار به دليل تشابهي كه دارند طبقه بندي مي شوند و در اصطلاح به آن ها خطاهاي شناختي مي گويند.

تحريف هاي شناختي باعث تفسير منفي، شصي يا اغراق آميز مشكلات مي شوند و منجر به آسيب پذيري افراد نسبت به وقايه منفي مانند فقدان ها و مشكلات زندگي مي شوند.

در تمام صورت هاي خطاهاي شناختي، فرد ذهن ديگران را مي خواند يا تلاش مي كند احساسات و عقايد آن ها را حدس بزند و به حدس خود اعتماد كامل دارد.

در تحريف شناختي واقيعت ها به گونه اي ديگر ادراك مي شوند.

تحريف شناختي مي تواند به عزت نفس پايين، سطح اضطراب بالا و افسردگي منجر شود.

اگر تحريف شناختي مكرر باشد مي تواند به ناراحتي يا اختلال رواني تبديل شود.

حال در ادامه با انوع تحريف هاي شناختي آشنا مي شويم:

انواع تحريف هاي شناختي

  1. 1.     تفكر دو مقوله اي

به اين نوع تفكر، تفكر همه يا هيچ، سياه يا سفيد و يا دو قطبي هم مي گويند. افراد داراي اين تفكر، در شرايط مختلف، اشخاص را به صورت «يا اين يا آن» مي بينند و از ديدن تصوير كلي باز مي مانند و آن ها را دو سر طيف، نه درون طيف قرار مي دهند.  در ذهنيت افرادي با اين طرز تلقي، همه ي امور به دو طبقه تقسيم مي شوند: خوب يا بد، سياه يا سفيد، ممكن يا غير ممكن. اگر كسي در لحظه خوب نباشد حتما بد است. اگر كسي خوشبخت نباشد حتما بدبخت است. كمال طلبي نيز به لحاظي شبيه همين طرز تلقي است، براي كمال طلب اگر كاري صد در صد كامل و بي عيب نباشد به كلي بد و خراب است و راه ميانه اي وجود ندارد.

  1. 2.     پيشگويي (فاجعه سازي)

افراد داراي اين تفكر، آينده را به شكل منفي پيشگويي مي كنند و باور دارند كه اتفاقات به قدري وحشتناك اند كه تحملشان از توان آنان خارج خواهد بود. در اين شرايط، حوادث به طور غيرواقع بينانه مهيب و وحشتناك تلقي مي شوند و حال آنكه در واقع عواقب حادثه تا اين حد فاجعه بار نيست. اين اشخاص، اغلب درباره ي احساسات خود مبالغه مي كنند. ممكن است فكر كنند: نمي توانم اين همه عصبانيت را تحمل كنم. نمي توانم دلتنگي را تحمل كنم. اين واكنش ها نشانه ي كمي تحمل است. به طور كلي در اين تحريف شناختي، فرد پيش بيني مي كند كه حوادث آينده، بد از آب در مي آيند يا اينكه خطرات زيادي وي را تهديد مي كنند.

  1. 3.     كوچك شمردن جنبه هاي مثبت

فرد داراي اين تحريف شناختي، از تجربيات يا رويدادهاي مثبت،سلب صلاحيت مي كند و اصرار دارد كه اين موارد و تجربيات ارزشي ندارند. فرد مدعي است كه كارهاي مثبت خودش يا ديگران، پيش پا افتاده و ناچيز هستند.

  1. 4.     استدلال هيجاني

فرد داراي اين تحريف شناختي باور دارد كه احساساتش بازتاب واقيعت اند و اجازه مي دهد كه نگرش و قضاوت هاي وي او را راهنمايي كنند. او از احساسات خود براي تفسير واقيعت استفاده مي كند.

  1. 5.     بزرگ نمايي يا كوچك نمايي

فرد داراي اين تحريف شناختي، هنگام ارزيابي خودش يا ديگران يا موقيعت ها به جنبه هاي منفي اهميت بيشتري مي دهد و يا جنبه هاي مثبت را كم اهميت تر مي بيند. در واقع اين افراد، اشكالات را بزرگ و نقاط قوت را ناچيز جلوه مي دهند.

  1. 6.     جداسازي انتخابي (فيلتر ذهني، نگرش تك بعدي)

فرد داراي اين تحريف شناختي، به يك يا تعداد اندكي از جزييات توجه مي كند و از ديدن تصوير كلي باز مي ماند.

  1. 7.     ذهن خواني

فرد داراي اين تحريف شناختي، بدون اينكه مدرك كافي وجود داشته باشد، باور دارد كه افكار و نيت هاي ديگران را مي داند (يا اينكه ديگران افكار و نيات وي را مي دانند). اين افراد فكر مي كنند، بدون شواهد كافي مي توانند بفهمند كه ديگران چه افكار و نيتي دارند.

  1. 8.     تعميم افراطي

اين افراد موضوعي را كه تنها مربوط به يك موقيعت بوده، به ساير موقيعت ها بسط مي دهد. يك بار اتفاق افتادن چيزي، انتظار وقوع دائمي آن را در فرد ايجاد مي كند. به طور مثال كسي كه يكبار از خوردن غذايي در رستوران مسموم شده است هميشه از غذا خوردن در رستوران اجتناب مي كند و معتقد است كه تمام رستوران ها غذاي مسموم كننده به دست افراد مي دهند. يا اگر يكبار در رابطه ي عاطفي شكست خورده باشند معتقد هستند كه عشق و رابطه ي عاطفي چيز خوبي نيست و همه ي افراد بي معرفت هستند.

  1. 9.     شخصي سازي

فرد داراي اين تحريف شناختي، بدون اينكه توضيحات موجه را در نظر گيرد، تصور مي كند رفتار ديگران و حوادث بيروني به او مربوطند و يا ارتباط آشكاري با او دارند. اين افراد مدام اتفاقات منفي را به خود نسبت مي دهند و سهم ديگران را در بروز مشكل ناديده مي گيرند. در اين تحريف شناختي، فرد اغلب درباره ي حوادث بيروني و يا حتي درباره ي خود قضاوت نموده و حوادث را با توجه به معناي شخصي آن ها تفسير مي كند.

10.عبارت هاي بايدي

اين افراد مدام به خودشان مي گويند كه رويدادها و رفتار ديگران و نگرش هاي خودم «بايد» آن طوري باشند كه من انتظار دارم، نه آن طوري كه واقعا هستند. يعني فرد به جاي اينكه حوادث را بر پايه ي چيزي كه هستند ارزيابي كند، بيشتر آن ها را بر اساس چيزي كه «بايد» باشند تفسير مي كند.

11.نتيجه گيري شتابزده (استنباط دلبخواهي)

فرد داراي اين تحريف شناختي، بر اساس شواهد اندك و يا بدون شواهد نتيجه گيري مي كند و در مورد هر مسئله اي به صورت شتابزده تصميم گيري مي كند.

12.سرزنش كردن خود يا ديگران

اين افراد، علت احساسات بد و يا تجربيات بد خود را در ديگران جستجو مي كنند و مسئوليت خودشان را در نظر نمي گيرند و يا برعكس، خودشان را به طور افراطي، مسئول تمام رفتارها و نگرش هاي ديگران مي پندارند.

13.چه مي شود اگر؟

فرد داراي اين تحريف شناختي مدام از خود سوالاتي با مضمون: اگر فلان اتفاق خاص بيفتد چه مي شود. مثلا اگر مضطرب شوم چه اتفاقي مي افتد؟ و البته اين افراد هر پاسخي هم دريافت كنند راضي نيستند.

14.مقايسه ناعادلانه

اين افراد دائم خودشان را با ديگران مقايسه مي كنند، در واقع اين افراد خودشان را با كساني مقايسه مي كنند كه به نظر مي رسد عملكرد بهتري از او داشته اند، اين افراد در مقايسه ي مكرر خود با اطرافيان، خودشان را حقير و پست مي بينند و اعتماد به نفسشان به شدت كاهش مي يابد.

پيامدهاي تحريف هاي شناختي

روان رنجورخويي (درماندگي، اضطراب، افسردگي ناهمنوايي با ديگران و ناخشنودي از زندگي) ، استفاده از مكانيسم دفاعي سركوبي (مهار احساسات و عدم برون ريزي احساسات منفي و سركوب آن ها)، برونگرايي افراطي (فعاليت و شوخ طبعي بيش از حد و خارج از حد اعتدال) ، و آزاد انديشي افراطي (بيش از حد كنجاو و مستقل و ريسك پذير همراه با رفتارهاي پرخاشگرانه)، از پيامدهاي تحريف هاي شناختي هستند.

 

درمان تحريف هاي شناختي

با استفاده از درمان شناختي – رفتاري (CBT)، مي توان تحريف هاي شناختي را درمان كرد.

آنچه براي شناخت درمانگر اهميت دارد اين است كه باورهاي ناكارآمد را از كار بياندازد و به جاي آن باورهايي را كه بيشتر بر مبناي واقعيت هستند و كارآمدي بيشتري دارند را جايگزين كند.

اگر با خواندن اين مقاله، متوجه وجود تحريف هاي شناختي در خود شده ايد مي توانيد جهت درمان و رفع اين تحريف هاي شاختي از مشاوران مركز مشاوره ي مشاورانه، كمك دريافت كنيد. متخصصان ما به صورت تخصصي شما را در اين زمينه ياري خواهند كرد.

بازي درماني اختلال نقص توجه

اختلال نقص توجه (ADHD)

اختلال نقص توجه/بيش فعالي شرايط ذهني است كه در آن كودكان مبتلا علائمي نشان مي دهند كه آشكارا بيانگر بي توجهي – حواس پرتي و بي نظمي هستند، ولي علائم معمولي يك كودك معلول ذهني (مثل تاخير در رشد ذهني) را نشان نمي دهند.

اين مجموعه رفتارهاي ناسازگار معمولا در سنين پيش دبستاني نشان داده مي شوند.

والدين ممكن است چنين گزارش دهند كه كودكشان دائم مي دود، زمين مي خورد و تا ظهر خود را در حد مرگ خسته مي كند، به نظر مي رسد كه اين كودكان تحت تاثير نيروهاي نامرئي قرار دارند، نيروهايي كه مجبورشان مي كند تا به طور دائم در تكاپو و فعاليت باشند.

والدين كودكان بيش فعال از اين ناراحتند كه هرگز نمي توانند توجه فرزندشان را جلب كنند تا برايشان داستان بخوانند، يا از سرعتشان بكاهند تا برايشان حرفي بزنند.

آموزش اين كودكان بسيار دشوار است زيرا آنقدر توجه ندارند كه معلم بتواند با آنها ارتباط موثر برقرار كند.

از آنجا كه اختلال بيش فعالي/نقص توجه يك اختلال فراگير است، اگر در كودكي درمان نشود علائم در بزرگسالي هم ادامه خواهد داشت.

وقتي كودكان در با اختلال نقص توجه/بيش فعالي به بزرگسالي مي رسند، بيش فعالي و تكانشگري رفتاري كاهش مي يابد و به جاي آن نافرماني در محل كار، تداوم شغلي كوتاهتر، اعمال ضد اجتماعي بيشتر، نقص هاي شناختي پايدارتر، الكليسم يا ديگر اختلال هاي سوء مصرف مواد ظاهر مي شود، بنابراين درمان موثر و پايدار آن در سالهاي ابتدايي زندگي از اهميت بالايي برخوردار است.

براي درمان اين اختلال از روش هاي درماني زيادي مي شود بهره برد كه يكي از اين درمان ها بازي درماني است كه اثرات بسيار خوبي بر اختلال نقص توجه/بيش فعالي دارد.

بازي

كودكان به دليل پايين بودن سطح تفكر انتزاعي، به مانند بزرگترها، قادر به بيان هيجانات و احساسات خود نيستند.

سركوب و عدم مهارت در بيان احساسات به ويژه از نوع منفي آن، بهداشت رواني كودك را به مخاطره مي اندازد. از اين رو پيدا كردن راهي كه كودك را قادر نمايد به شيوه اي غير از بيان كلامي، هيجانات خود را بروز نمايد كاملا ضروري به نظر مي رسد.

بازي، ابزاري است كه كودك به كمك آن خود را بيان مي نمايد و براي هر كودكي، جدا از نژاد، زبان و مليت، وسيله ي مناسبي جهت تخليه ي هيجانات و ابراز خود مي باشد. بازي كاركردي متناسب با سن است، تلاشي كه همزمان در يك فرآيند بدني و اجتماعي اتفاق مي افتد.

بازي عموما نقطه مقابل كار است. يك فعاليت سرگرم كننده كه فارغ از اجبار و غير منطقي بودن، فرصت مناسبي را جهت بيان احساسات به فرد مي دهد.

4 ويژگي عمده بازي عبارت است از:

-         ذاتي بودن

بازي فعاليتي است كه كودكان تمايل ذاتي به انجام آن  را دارند و بدون يادگيري و آموزش به سمت بازي گرايش دارند.

-         آزادانه انتخاب شدن

كودك در انتخاب نوع بازي آزاد است، تعدد بازي ها و خلاقيت در كشف بازي هاي جديد اين فرصت را براي كودكان ايجاد مي كند.

-         غير واقعي بودن

بازي فعاليتي غيرواقعي است و كودك با قدرت تخيل خود مي تواند در جريان بازي در نقش هاي غير واقعي ظاهر شود.

-         كاركرد فعالانه و لذت بخش

اين ويژگي مهم ترين خصيصه ي بازي است كه تمايل كودك را براي مشاركت و بازي افزايش مي دهد.

در درمان كودكان، بازي به عنوان يك وسيله ي ارتباطي نيز بكار مي رود. با مشاهده ي كودك هنگام بازي، مي توانيم به ميزان توانايي و درك او در زمينه هاي گوناگون مانند ارتباط برقرار كردن با ديگران، درك او از مردم و همچنين دركي كه از خود دارد پي ببريم.

بازي درماني

بازي درماني جايگزين مناسبي براي دامنه ي وسيعي از مشكلات روان شناختي كودكان و نوجواناني است كه در دامنه ي سني 3 تا 16 سال قرار دارند و روشي مناسب براي برآوردن و پاسخگويي به نيازهاي بهداشت رواني كودكان است و از طرف متخصصان به عنوان مداخله ي موثر و مناسب در برخورد با رشد مغزي كودكان شناخته شده است.

اين برنامه ي درماني توسط روانشناسان و پژوهشگران مختلفي طي چندين دهه براي طيف وسيعي از اختلالات و مشكلات استفاده شده است و اثر بخشي آن نشان داده شده است و در درمان اختلالاتي مانند اختلالات اضطرابي، افسردگي، ترس و خشم، نقص توجه/بيش فعالي و همچنين مشكلات مرتبط با مدرسه و رفع مشكلات بچه هاي طلاق نقش دارد.

بازي هايي كه در بازي درماني مورد استفاده قرار مي گيرند انواع مختلف دارند:  بازي هاي تقليدي (دادن نقش هايي مثل پدر و مادر به كودك براي پي بردن به اضطراب و ترس و حتي نقاط قوت كودك)، بازي هاي خلاقيتي (شن بازي، موسيقي، نقاشي، خميربازي)، بازي هاي گروهي(آموزش راه هاي سالم برقراري ارتباط)، بازي هاي جسمي، بازي هاي نمايشي (استفاده از نقاب انسان، حيوان عروسك و ...) از جمله ي بازي هاي مورد استفاده در بازي درماني هستند.

 مراحل اجراي بازي درماني:

  1. تشخيص
  2. انتخاب تكنيك بازي درماني به عنوان روش درمان
  3. برنامه ريزي فرايند درمان
  4. اجراي برنامه ي درمان
  5. ارزيابي رفتار

 

قدرت بازي درماني مانند حل مسئله، خود تنظيمي و آموزش مستقيم و غير مستقيم مي تواند به كودكان مبتلا به اختلال نقص توجه/بيش فعالي جهت تشخيص و ارتباط برقرار كردن با مشكلاتشان از طريق بازي و شركت كامل در درمان كمك كند.

اختلال نقص توجه/بيش فعالي بر حيطه‌هاي متعددي از فعاليت كودك از جمله: سرعت و ميزان كار، درك دستورات شفاهي، پردازش فكر، توجه و تمركز، مشكلات حافظه، ايجاد ارتباطات صحيح بين آموخته‌ها، رمز گشايي و رمزگرداني، نظم و انضباط، سازماندهي، درك روابط فضايي و هماهنگي چشم و دست اثر مي‌گذارد.

در بازي درماني براي درمان اختلال نقص توجه و ديگر اختلالات، گاه فقط تمركز بر كودك است و گاهي درمانگر علاوه بر كودك بر رابطه ي والد – كودك و همچنين محيط زندگي كودك نيز متمركز مي شود و سعي مي كند در حين كار بر كودك از طريق بازي درماني، جهت شناسايي نقص هاي رابطه ي والد – فرزندي و اصلاح آن ها تلاش كند.

بازي هايي كه در درمان اختلال نقص توجه/بيش فعالي مورد استفاده قرار مي گيرند:

-         خميربازي از جمله بازي هاي خلاقيتي است كه در درمان مشكلات اختلال نقص توجه/بيش فعالي مورد استفاده قرار مي گيرد.

در يك بررسي مشخص شد كه خمير بازي در زمينه رفع يا تخفيف مشكلات حافظه، توجه، تمركز، درك روابط فضايي، بهبود حركات ظريف دست هماهنگي چشم و دست، سازماندهي، تخليه هيجاني و آرامش به صورت  مستقيم يا  غير مستقيم اثر بسزايي دارد .

به طور مثال  دركودكي كه به علت وجود رفتار تكانشي به ظاهرپرخاشگر و خشن است و در جايي كه اذيت كردن، كتك زدن، و يا پرتاب كردن شيئي بطرف سايرين قابل قبول نيست  وي مي‌تواند خمير را بكوبد آن را به روي ميز بياندازد، آنرا خم كند و البته اين كارها اعمال خراب كننده نيستند زيرا دوباره مي‌توان خمير را به صورت اول در آورد.

بازي با خمير و گل براي كودك آرامبخش است. كودك مي‌تواند خمير را دستمالي كند چنگ بزند فشار دهد در آن حفره ايجاد كند. آنرا پهن كند. اشياءكوچك رادرآن پنهان كند و سپس پيداكند.

 

-         بازي كلمات احساسي نيز از ديگر بازي هاي مورد استفاده در درمان اختلال نقص توجه/بيش فعالي است.

هدف اساسي از انجام اين بازي، كمك به كودك براي ابراز احساساتش مي باشد. كودكان عمدتا قادر به ابراز احساسات خود به صورت كلامي نمي باشند. به وسيله ي اين بازي مي توان كودكان را ترغيب كرد احساسات خود را در قالب كلمات نوشته شده بر روي كاغذ و يا بر اساس تصوير كشيده شده از هر احساس بر روي كاغذ نشان دهد.

اين بازي براي تمام كودكان صرف نظر از داشتن يا نداشتن اختلال قابل اجراست و توانمندي كودك را در بيان احساسات و هيجاناتش افزايش مي دهد و به خود ابزاري كودك كمك مي كند.

اين تكنيك رفتاري به ويژه براي كودكان مبتلا به اختلالات رفتاري، نقص توجه/بيش فعالي، كودكان مبتلا به اختلالات اضطرابي به صورت خاص قابل اجرا و موثر مي باشد.

كودكان در حين بازي حالت دفاعي خود را براي بيان احساسات از دست مي دهند و فرصت بيشتري مي يابند تا احساسات خود را بروز دهند. اين بيان احساسات در يك شرايط خوشايند و غير تهديد آميز رخ مي دهد.

به طور كلي مي توان گفت كه با كمك بازي درماني مي توان عملكردهاي منفي و ناسالم عاطفي، احساسي و رفتاري كودكان را تشخيص داد و به معالجه ي زودهنگام ناتواني هاي جسمي و رواني او پرداخت.

اگر شما نگران برخي رفتارهاي كودكتان هستيد و علائم اختلال نقص توجه/بيش فعالي را در كودك خود مشاهده مي كنيد، مي توانيد با مراجعه به مركز خدمات روان شناختي ستاره ايرانيان از خدمات بازي درماني در جهت درمان اين اختلال و بهبود رشد شخصيتي و رواني كودكتان بهره ببريد. اين مركز با كادري مجرب شما را در اين امر ياري خواهد كرد.