تحريف شناختي

ازدواج,خانواده ,سرگرمي

سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۰۳

تحريف شناختي

انسان از همان اولين مراحل رشد خويش، سعي در معني كردن دنياي اطراف خود دارد. وي بايد تجارب خود را به نوعي سرو سامان دهد كه بتواند عملكردي سازگارانه داشته باشد.

 تعامل انسان با دنيا و سايرين منجر به برداشت ها يا آموخته هايي مي شود كه باورهاي وي محسوب شده و ميزان صحت و كارآمدي آن ها يكسان نيست.

 بسياري از ناراحتي ها و بي نظمي ها در زندگي عاطفي افراد ناشي از عقايد غير منطقي آن ها، در مورد خود و جهان پيرامون است. شناخت درست و منطبق با واقيعت، عامل مهمي در آگاه شدن از زواياي مثبت زندگي و جلوگيري كردن از معيارهاي سطح بالا و غيرواقع بينانه براي زندگي است.

تحريف شناختي (خطاهاي شناختي)

افكاري كه به صورت خودكار پديد مي آيند و حالت منفي دارند به «افكار خودآيند منفي» معروف اند و با يكديگر شباهت هايي دارند. اين افكار به دليل تشابهي كه دارند طبقه بندي مي شوند و در اصطلاح به آن ها خطاهاي شناختي مي گويند.

تحريف هاي شناختي باعث تفسير منفي، شصي يا اغراق آميز مشكلات مي شوند و منجر به آسيب پذيري افراد نسبت به وقايه منفي مانند فقدان ها و مشكلات زندگي مي شوند.

در تمام صورت هاي خطاهاي شناختي، فرد ذهن ديگران را مي خواند يا تلاش مي كند احساسات و عقايد آن ها را حدس بزند و به حدس خود اعتماد كامل دارد.

در تحريف شناختي واقيعت ها به گونه اي ديگر ادراك مي شوند.

تحريف شناختي مي تواند به عزت نفس پايين، سطح اضطراب بالا و افسردگي منجر شود.

اگر تحريف شناختي مكرر باشد مي تواند به ناراحتي يا اختلال رواني تبديل شود.

حال در ادامه با انوع تحريف هاي شناختي آشنا مي شويم:

انواع تحريف هاي شناختي

  1. 1.     تفكر دو مقوله اي

به اين نوع تفكر، تفكر همه يا هيچ، سياه يا سفيد و يا دو قطبي هم مي گويند. افراد داراي اين تفكر، در شرايط مختلف، اشخاص را به صورت «يا اين يا آن» مي بينند و از ديدن تصوير كلي باز مي مانند و آن ها را دو سر طيف، نه درون طيف قرار مي دهند.  در ذهنيت افرادي با اين طرز تلقي، همه ي امور به دو طبقه تقسيم مي شوند: خوب يا بد، سياه يا سفيد، ممكن يا غير ممكن. اگر كسي در لحظه خوب نباشد حتما بد است. اگر كسي خوشبخت نباشد حتما بدبخت است. كمال طلبي نيز به لحاظي شبيه همين طرز تلقي است، براي كمال طلب اگر كاري صد در صد كامل و بي عيب نباشد به كلي بد و خراب است و راه ميانه اي وجود ندارد.

  1. 2.     پيشگويي (فاجعه سازي)

افراد داراي اين تفكر، آينده را به شكل منفي پيشگويي مي كنند و باور دارند كه اتفاقات به قدري وحشتناك اند كه تحملشان از توان آنان خارج خواهد بود. در اين شرايط، حوادث به طور غيرواقع بينانه مهيب و وحشتناك تلقي مي شوند و حال آنكه در واقع عواقب حادثه تا اين حد فاجعه بار نيست. اين اشخاص، اغلب درباره ي احساسات خود مبالغه مي كنند. ممكن است فكر كنند: نمي توانم اين همه عصبانيت را تحمل كنم. نمي توانم دلتنگي را تحمل كنم. اين واكنش ها نشانه ي كمي تحمل است. به طور كلي در اين تحريف شناختي، فرد پيش بيني مي كند كه حوادث آينده، بد از آب در مي آيند يا اينكه خطرات زيادي وي را تهديد مي كنند.

  1. 3.     كوچك شمردن جنبه هاي مثبت

فرد داراي اين تحريف شناختي، از تجربيات يا رويدادهاي مثبت،سلب صلاحيت مي كند و اصرار دارد كه اين موارد و تجربيات ارزشي ندارند. فرد مدعي است كه كارهاي مثبت خودش يا ديگران، پيش پا افتاده و ناچيز هستند.

  1. 4.     استدلال هيجاني

فرد داراي اين تحريف شناختي باور دارد كه احساساتش بازتاب واقيعت اند و اجازه مي دهد كه نگرش و قضاوت هاي وي او را راهنمايي كنند. او از احساسات خود براي تفسير واقيعت استفاده مي كند.

  1. 5.     بزرگ نمايي يا كوچك نمايي

فرد داراي اين تحريف شناختي، هنگام ارزيابي خودش يا ديگران يا موقيعت ها به جنبه هاي منفي اهميت بيشتري مي دهد و يا جنبه هاي مثبت را كم اهميت تر مي بيند. در واقع اين افراد، اشكالات را بزرگ و نقاط قوت را ناچيز جلوه مي دهند.

  1. 6.     جداسازي انتخابي (فيلتر ذهني، نگرش تك بعدي)

فرد داراي اين تحريف شناختي، به يك يا تعداد اندكي از جزييات توجه مي كند و از ديدن تصوير كلي باز مي ماند.

  1. 7.     ذهن خواني

فرد داراي اين تحريف شناختي، بدون اينكه مدرك كافي وجود داشته باشد، باور دارد كه افكار و نيت هاي ديگران را مي داند (يا اينكه ديگران افكار و نيات وي را مي دانند). اين افراد فكر مي كنند، بدون شواهد كافي مي توانند بفهمند كه ديگران چه افكار و نيتي دارند.

  1. 8.     تعميم افراطي

اين افراد موضوعي را كه تنها مربوط به يك موقيعت بوده، به ساير موقيعت ها بسط مي دهد. يك بار اتفاق افتادن چيزي، انتظار وقوع دائمي آن را در فرد ايجاد مي كند. به طور مثال كسي كه يكبار از خوردن غذايي در رستوران مسموم شده است هميشه از غذا خوردن در رستوران اجتناب مي كند و معتقد است كه تمام رستوران ها غذاي مسموم كننده به دست افراد مي دهند. يا اگر يكبار در رابطه ي عاطفي شكست خورده باشند معتقد هستند كه عشق و رابطه ي عاطفي چيز خوبي نيست و همه ي افراد بي معرفت هستند.

  1. 9.     شخصي سازي

فرد داراي اين تحريف شناختي، بدون اينكه توضيحات موجه را در نظر گيرد، تصور مي كند رفتار ديگران و حوادث بيروني به او مربوطند و يا ارتباط آشكاري با او دارند. اين افراد مدام اتفاقات منفي را به خود نسبت مي دهند و سهم ديگران را در بروز مشكل ناديده مي گيرند. در اين تحريف شناختي، فرد اغلب درباره ي حوادث بيروني و يا حتي درباره ي خود قضاوت نموده و حوادث را با توجه به معناي شخصي آن ها تفسير مي كند.

10.عبارت هاي بايدي

اين افراد مدام به خودشان مي گويند كه رويدادها و رفتار ديگران و نگرش هاي خودم «بايد» آن طوري باشند كه من انتظار دارم، نه آن طوري كه واقعا هستند. يعني فرد به جاي اينكه حوادث را بر پايه ي چيزي كه هستند ارزيابي كند، بيشتر آن ها را بر اساس چيزي كه «بايد» باشند تفسير مي كند.

11.نتيجه گيري شتابزده (استنباط دلبخواهي)

فرد داراي اين تحريف شناختي، بر اساس شواهد اندك و يا بدون شواهد نتيجه گيري مي كند و در مورد هر مسئله اي به صورت شتابزده تصميم گيري مي كند.

12.سرزنش كردن خود يا ديگران

اين افراد، علت احساسات بد و يا تجربيات بد خود را در ديگران جستجو مي كنند و مسئوليت خودشان را در نظر نمي گيرند و يا برعكس، خودشان را به طور افراطي، مسئول تمام رفتارها و نگرش هاي ديگران مي پندارند.

13.چه مي شود اگر؟

فرد داراي اين تحريف شناختي مدام از خود سوالاتي با مضمون: اگر فلان اتفاق خاص بيفتد چه مي شود. مثلا اگر مضطرب شوم چه اتفاقي مي افتد؟ و البته اين افراد هر پاسخي هم دريافت كنند راضي نيستند.

14.مقايسه ناعادلانه

اين افراد دائم خودشان را با ديگران مقايسه مي كنند، در واقع اين افراد خودشان را با كساني مقايسه مي كنند كه به نظر مي رسد عملكرد بهتري از او داشته اند، اين افراد در مقايسه ي مكرر خود با اطرافيان، خودشان را حقير و پست مي بينند و اعتماد به نفسشان به شدت كاهش مي يابد.

پيامدهاي تحريف هاي شناختي

روان رنجورخويي (درماندگي، اضطراب، افسردگي ناهمنوايي با ديگران و ناخشنودي از زندگي) ، استفاده از مكانيسم دفاعي سركوبي (مهار احساسات و عدم برون ريزي احساسات منفي و سركوب آن ها)، برونگرايي افراطي (فعاليت و شوخ طبعي بيش از حد و خارج از حد اعتدال) ، و آزاد انديشي افراطي (بيش از حد كنجاو و مستقل و ريسك پذير همراه با رفتارهاي پرخاشگرانه)، از پيامدهاي تحريف هاي شناختي هستند.

 

درمان تحريف هاي شناختي

با استفاده از درمان شناختي – رفتاري (CBT)، مي توان تحريف هاي شناختي را درمان كرد.

آنچه براي شناخت درمانگر اهميت دارد اين است كه باورهاي ناكارآمد را از كار بياندازد و به جاي آن باورهايي را كه بيشتر بر مبناي واقعيت هستند و كارآمدي بيشتري دارند را جايگزين كند.

اگر با خواندن اين مقاله، متوجه وجود تحريف هاي شناختي در خود شده ايد مي توانيد جهت درمان و رفع اين تحريف هاي شاختي از مشاوران مركز مشاوره ي مشاورانه، كمك دريافت كنيد. متخصصان ما به صورت تخصصي شما را در اين زمينه ياري خواهند كرد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.