آرشیو خرداد ماه 1400

ازدواج,خانواده ,سرگرمي

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۰۳

تاثير مواد مخدر بر مغز بهبود يا ضعف؟

 

تاثير مواد مخدر بر مغز | عوارض اعتياد به مواد مخدر بر مغز

آيا در مورد تاثيري كه مواد مخدر بر روي مغز مي گذارد اطلاعاتي داريد؟ مغز اصلي ترين اندام بدن مي باشد و اين عضو بدن باعث مي شود تا عملكردهاي مختلف بدن با هم هماهنگ شود و سامان يابد و هر كدام از قسمت هاي بدن مخصوص يك فعاليت و عمل خاصي مي باشند.

مصرف مواد مخدر به مرور بر روي عملكرد هاي مختلف مغز اثر مي گذارد و به شكل هاي مختلفي آن را مختل مي كند اين تاثيرات مغزي تا جايي پيش مي رود كه فرد اراده خود را از دست مي دهد و به حد زيادي به ماده مخدر وابسته مي شود و مصرف آن را ادامه مي دهد و اين وابستگي باعث مي شود در صورتي كه مواد مخدر استفاده نكند عملكرد مغزي او به طور كامل مختل شود. شما مي توانيد آگاهي لازم در مورد مواد مخدر داشته باشيد و اطلاعات خود را در اين زمينه افزايش دهيد در اين صورت گامي موثر در جهت ترك برداشته ايد.

تاثير مواد مخدر بر مغز

مواد مخدر در سيستم هاي ارتباطي درگيري ايجاد مي كند و در مسير انتقال، دريافت و پردازش طبيعي نورون ها دخالت مي كند و به اين ترتيب بر روي مغز تاثير مي گذارد، نورون ها سلول هاي عصبي مغز هستند و وظيفه آن انتقال دادن اطلاعات است، انتقال اطلاعات در نورون ها به وسيله مواد شيمياي به نام انتقال دهنده عصبي يا نوروترنسميترها رخ مي دهند و هر كدام از نورون هاز انتقال دهنده هاي عصبي خاصي استفاده مي كنند و انتقال اطلاعات را انجام مي دهند.

پس از مصرف چه اتفاقي در مغز فرد ميفتد؟

مواد مخدر بعد از اين كه مصرف مي شوند وارد سيستم هاي عصبي مغز مي شوند و شبيه انتقال دهنده هاي عصبي هستند و مواد مخدر به خاطر شباهت جايگزين انتقال دهنده هاي عصبي مي شوند اين مواد جايگزين شده در دريافت و پردازش اطلاعات اختلالاتي را به وجود مي آورد.

نورون ها به علت شباهت ساختار مواد مخدر با انتقال دهنده هاي عصبي آن ها را به عنوان انتقال دهنده شناسايي مي كنند و اجازه مي دهند تا اين مواد وارد سلول هاي عصبي شده و آن ها را مورد تحريك قرار دهند.

ورود مواد مخدر باعث مي شود تا مغز به صورت طبيعي توليد انتقال دهنده هاي عصبي را كاهش دهد و براي انتقال پيام ها مغز به مواد مخدر نياز داشته باشد، برخي از مواد مخدر محرك مانند آمفتامين و كوكائين باعث مي شود تا نورون هاي مغزي به مقدار زيادي انتقال دهنده توليد كنند و ميزان آن را از حالت طبيعي خارج كنند.

در اين صورت پيام هاي قوي تري در مغز توليد خواهد شود و در فعاليت هاي ارتباطي اختلالاتي به وجود خواهد آورد، و به همين دليل پس از مصرف مواد مخدر در فرد حالاتي شبيه سرخوشي، لذت و شادي با شدت بسيار قوي تري اتفاق مي افتد.

تاثير مواد مخدر بر مغز، مواد چگونه منجر به احساس لذت مي شود؟

برخي از انتقال دهنده هاي عصبي در مغز مسئول رساندن پيام شادي و لذت در سطوح بالاتر مغزي هستند از جمله اين نوروترنسميترها مي توان به دوپامين و سروتونين اشاره كرد در حالت طبيعي اين انتقال دهنده ها با دريافت پاداش هاي ساده تري مانند غذا خوردن، داشتن تعاملات مثبت با ديگران، پرداختن به فعاليت هاي مورد علاقه نظير موسيقي، غيره ايجاد مي شوند و به همين دليل انسان ها از اين فعاليت ها لذت مي برد و براي او جالب است.

در هنگام مصرف مواد ميزان بيشتري از اين انتقال دهنده ها در مغز ترشح مي شود و در اين حالت افراد از ساده ترين فعاليت هاي خود لذت مي برند و احساساتي مانند سرخوشي و نئشگي را تجربه مي كنند.

و امروزه نظرات جديدتري در مورد تاثير مواد دوپامين بيان شده است و دانشمندان امروزه فكر مي كنند كه دوپامين بيشتر با مجبور كردن فرد براي تكرار فعاليت هاي لذت بخش ( يا همان مصرف مواد) ارتباط دارد تا توليد مستقيم لذت. اين نظريات كمك مي كند تا افراد متوجه شوند كه وابستگي مواد در افراد چطور به وجود مي آيد.

دليل وابستگي رواني و اعتياد به مواد مخدر

افزايش بيش از حد دوپامين باعث تغيير شكل گيرنده هاي دوپاميني مي شود و يا نورون هاي توليد كننده دوپامين را كاهش مي دهد و در نتيجه پس از مدتي دوپاميني كه در مغز وجود دارد به صورت طبيعي كاهش مي يابد و فرد دچار افسردگي، كسلي، بي لذتي و بي هيجاني مي شود و فرد براي اين كه حالت هاي خوشحالي و نشئگي گذشته را تجربه كند ميزان بيشتري مواد مخدر مصرف مي كند تا دوپامين بدن او به حد طبيعي برسد و اين چنين فرد در چرخه معيوب گير مي كند.

يعني براي اين كه دوپامين مغز خود را به حد طبيعي برسد ماده مخدر بيشتري را مصرف مي كند و زماني كه مواد مخدر افزايش يابد باعث كاهش دوپامين طبيعي بدن مي شود، اين چرخه مصرف مواد مخدر به مرور زمان باعث مي شود تا تغييرات بلندمدتي بر روي مغز ايجاد شود و اين تغييرات باعث مي شود تا فرد كنترل خود را بر روي مصرف مواد بردارد به بيان ديگر مواد مخدر كنترل سيستم لذت را در دست خواهند گرفت.

در اين صورت بيماري ميزان مصرف مواد مخدر او افزايش مي يابد تا دوپامين دوباره به سطح عادي برگردد و چنين فردي نمي تواند بدون مصرف مواد از زندگي لذت ببرد و دچار افسردگي مي شود.

ترك اعتياد به مواد مخدر و مشكلات رواني ناشي از آن

آسيب هاي مغزي كه در اثر مصرف مواد مخدر به وجود مي آيد گاهي اوقات تا آخر عمر فرد را درگير مي كنند و در صورت كاهش مصرف مواد مغز به تدريج به جبران كمبود انتقال دهنده هاي عصبي خود مي پردازد.

اما نكته اي كه بسيار مهم است و بايد به او توجه شود جدي گرفتن تاثير رواني ناشي از افزايش ناگهاني دوپامين و حالت نشئگي مي باشد كه در روان فرد باقي مي ماند و اين دليلي براي بازگشت اعتياد فرد مي باشد و فرد تجربه استفاده مجدد بسيار براي او لذت بخش است و تصورات جالبي از حالت سرخوشي در آن موقعيت دارد به قدري كه فرد وسوسه مي شود دوباره بعد از ماه ها ترك به سمت مصرف مواد مخدر برود.

به همين دليل بسيار براي فرد اهميت دارد تا از نظر رواني خودش را درمان كند زيرا ترك اعتياد از نظر رواني اهميت بيشتري نسبت به مسائل جسماني دارد و افراد نبايد تنها به سم زدايي از بدن اكتفا كنند. در واقع براي اينكه آسيب هاي مغزي و اختلالات رواني درمان شود بايد به روانشناس مراجعه كنيد تا مشاوره لازم براي ترك اعتياد انجام شود.

منبع : تاثير مواد مخدر بر مغز بهبود يا ضعف؟

برخورد با خيانت زنان، در برابر خيانت زنان چه كاري بايد انجام دهيم؟

 

بهترين برخوردي با خيانت زنان چه مي باشد؟ به احتمال زياد اولين عكس العملي در برابر خيانت زنان پرخاشگري و خشونت مي باشد، بله ما نيز قبول داريم كه خيانت غرور شما را جريحه دار مي كند اما خشونت عكس العمل درستي در برابر خيانت زنان نمي باشد.

براي اين كه اين مشكل را به درستي مديريت و كنترل كنيد نياز به آگاهي و توانمندي بسياري وجود دارد بايد به گذشته باز گرديد و كيفيت زندگي تان را مورد بررسي قرار دهيد و اگر كمي دقت داشته باشيد مي توانيد نشانه هاي خيانت را در زندگي تان پيدا كنيد، خيانت كردن مي تواند به خاطر بازتاب مشكلي در زندگي تان باشد شما بايد ابتدا تلاش كنيد تا هيجانات خودتان را به درستي مديريت كنيد و بعد از مشاور و متخصص براي كمك گرفتن استفاده نماييد براي اين كه اطلاعات بيشتري در اين زمينه كسب كنيد بايد اين مقاله را تا انتها مورد مطالعه قرار دهيد.

برخورد با خيانت زنان، دلايل بروز خيانت

بر اساس نظر متخصصين روانشناسي هر چيزي كه بايد در انحصار همسرتان باشد ولي با فرد ديگري در ميان گذاشته ايد خيانت به حساب مي آيد، با توجه به اين نكته صحبت كردن در فضاي مجازي و يا انتشار عكس در صورتي كه با نظر شما و باورهاي فرهنگي جامعه متفاوت باشد مصداقي از خيانت مي باشد.

البته در بسياري از مواقع آن چه به عنوان خيانت زنان به حساب مي آيد رابطه اي عميق تر از اين مي باشد.

آقايان براي اين كه قدرت و تنوع طلبي خودشان را ارضا كنند به سمت خيانت كردن مي روند ولي هدف زنان از خيانت كردن رفع مشكلات عاطفي مي باشد و زنان زماني به سراغ فرد ديگري غير همسرشان مي روند كه بخواهند نياز عاطفي شان را رفع كنند و زماني كه مطمئن شدند علاقه شريك عاطفي جديد به آن ها واقعي مي باشند از رابطه قبلي خودشان خارج خواهند شد.

برخورد با خيانت زنان، قدم اول كنترل خشم

برخي از رويدادهاي زندگي باعث شده تا هيجانات منفي به وجود آيد و رفتارهاي تكانشي، بدون فكر و مخربي را ايجاد كند، يكي از قوي ترين هيجانات بشري خشم مي باشد و زماني كه مردان با خيانت همسرشان رو به رو مي شوند خشم بسيار شديدي را تجربه مي كنند.

اين مسئله قابل درك مي باشد و طبيعي است اما در صورتي كه نمي توانيد خشم را به درستي كنترل كنيد در اين صورت احساسات شما فرمان زندگي تان را به دست خواهد گرفت در اين صورت ممكن است شما اقدامات پرخاشگرانه اي را انجام دهيد كه بعدا به شدت پشيمان شويد و ديگر نتوانيد روابط خودتان را ترميم كنيد.

پس قبل از آن كه واكنشي را انجام دهيد بهتر است خودتان را كنترل كنيد و روش هاي مثبتي را پيدا كنيد تا بتوانيد به وسيله آن احساستان را مديريت كنيد.

برخورد با خيانت زنان، در برابر خيانت زنان چه كاري بايد انجام دهيم؟

برخورد با خيانت زنان، احساسات خود را بپذيريد

در صورتي كه شريك زندگي تان خيانت كند با مشكلات روحي بسياري رو به رو خواهيد شد و باعث مي شود تا شما خشم بسياري نسبت به شريك زندگي تان احساس كنيد و اعتماد به نفس شما با مشكلاتي رو به رو شده و كاهش مي يابد به طوري كه خودتان را با فردي كه وارد رابطه شده است مقايسه مي كنيد و بعضي وقت ها ممكن است خودتان را سرزنش كنيد و دلتنگ همسرتان شويد.

بسياري از افرادي در صورتي كه در اين شرايط قرار مي گيرند تمايل دارند ناراحتي شان را از بحراني كه در رابطه ايجاد شده كتمان نمايند و يا خودشان را نسبت به قضيه بي تفاوت نشان دهند، با اين وجود روانشناسان معتقدند كه نبايد خودتان را سرزنش كنيد و آن چه احساس مي كنيد به خودتان حق بدهيد و سعي كنيد كه هيجانات خود را فرو نخوريد.

زيرا بسياري از افراد هيجانات خودشان را فرو مي خورند و در آينده با مشكلات روحي و رواني بسياري رو به رو مي شوند در صورتي كه احساس مي كنيد نمي توانيد هيجانات خودتان را به درستي كنترل كنيد و يا با گذشت زمان هنوز هم شرايط ناراحت كننده اي را تجربه مي كنيد در اين صورت بهتر است از مشاوره در اين زمينه كمك بخواهيد تا راهنمايي هاي لازم را براي شما بيان كند.

بازنگري ارتباط عاطفي

خيانت در مردان و زنان به دليل مشكلات در ميان زوجين به وجود مي آيد در اكثر اوقات افراد به خاطر اين كه نمي توانند به لحاظ عاطفي ارضا شوند با شخص سوم ارتباط برقرار مي كنند و رابطه اي كه غير موثر و بيمارگون باشد نشانه هاي زير را به همراه خواهد داشت.

  • فقدان گفت و گو كافي و صميمانه در طول روز
  • نبود درك متقابل بين زوجين
  • سردي عاطفي
  • نبود رابطه جنسي و فيزيكي كافي
  • و غيره.

در صورتي كه اين نشانه ها و علائم در زندگي تان باشد در اين صورت ارتباط شما با همسرتان دچار مشكل شده است و ارتباط موثر با همسر باعث مي شود تا نيازهاي عاطفي شما به درستي ارضا شود و روابط انساني خوبي را برقرار كنيد و در صورتي كه در ميان شما اختلال به وجود آيد باعث احساس شكست، ياس و كمبود و غيره مي شود.

بسياري از زنان ارتباط عاطفي براي آن ها اهميت بسياري دارد و ارزش دو چنداني قائل هستند و در صورتي كه ارتباط عاطفي نامطلوبي داشته باشند از نظر روحي بسيار اذيت شده و براي آن ها آزار دهنده خواهد بود، و بسياري از زنان در ارتباط با همسرشان دچار مشكل مي شوند و احساس شكست و ناكامي مي كنند و به همين دليل مشكلات روان شناختي مانند افسردگي و اختلالات اضطرابي براي آن ها به وجود مي آيد و احتمال دارد براي اين مشكلات عاطفي شان را جبران كنند به روابط ديگري پناه ببرند و با افراد ديگر در ارتباط باشند، البته يكي از دلايل خيانت شامل اين مسئله مي شود.

در صورتي كه شما در شرايط نامناسبي قرار گرفته ايد بايد راه حل مناسبي را براي آن ها شرايط در نظر بگيريد در اين صورت بايد ارتباط خودتان را با همسر را بررسي كرده و كيفيت آن را مدنظر بگيريد و در صورتي كه در شرايط به وجود آمده خودتان را مقصر مي دانيد بايد براي رفع آن اقداماتي را انجام دهيد.

برخورد با خيانت زنان، با همسرتان صحبت كنيد

پس از اين كه توانستيد احساسات خودتان را كنترل كنيد به خاطر اتفاقي كه به وجود آمده است در فضايي به دور از تنش و در يك ملاقات حضوري سعي كنيد با همسرتان حرف بزنيد، قبل از آن كه تصميمي در مورد آينده بگيريد بهتر است صحبت هاي طرف مقابل تان را بشنويد، دلايلي كه به خاطر آن به شما خيانت كرده است و تصميمي كه در ارتباط با شما گرفته است بر روي تصميمات آينده شما نقش بسيار مهمي دارد.

منطقي تصميم بگيريد

در اين مرحله احساسات و خواسته هاي خودتان را در نظر بگيريد و صحبت هاي طرف مقابل تان را بشنويد و آن ها را در در كنار يكديگر قرار دهيد و راجع به آينده تان تصميم جدي بگيريد، ممكن است بعد از خيانت شما تصميم گرفته باشيد به رابطه تان يك فرصت ديگري بدهيد و يا براي هميشه آن را تمام كنيد اما بايد همه معايب و مزاياي آن را با دقت بررسي كنيد و در اين خصوص از خانواده و مشاورين كمك بخواهيد تا بتوانيد بهترين تصميم را بگيريد.

منبع : برخورد با خيانت زنان، در برابر خيانت زنان چه كاري بايد انجام دهيم؟

دگزامفتامين

 

دگزامفتامين، موارد و عوارض مصرف دگزامفتامين

دگزامفتامين چيست و در چه مواردي مورد استفاده قرار مي گيرد؟ دگزامفتامين همان دكستروآمفتامين است كه نوعي داروي محرك عصبي مي باشد و باعث افزايش فعاليت مغزي مي شود و در مواردي مانند بيش فعالي كودكان و حمله خواب مورد استفاده قرار مي گيرد، اما اين دارو عوارض جسماني و رواني بسياري دارد و مي تواند مشكلات بسياري براي فرد ايجاد كند.

دگزامفتامين با داروهاي ضد افسردگي نيز تداخل ايجاد مي كند و براي كودكان زير ۶ سال، مادران شيرده و افرادي كه سابقه قلبي دارند منع مصرف دارد.

اگر مي خواهيد در مورد اين دارو اطلاعاتي كسب كنيد و قصد مصرف آن را داريد اين مقاله را تا انتها مورد مطالعه قرار دهيد، همچنين مي توانيد از روانشناس كمك بگيريد تا بدون مصرف داروهايي كه عوارض دارند بيش فعالي و حمله خواب را مورد درمان قرار دهيد.

دگزامفتامين چيست؟

دگزامفتامين يا دكستروآمفتامين داروي محرك عصبي مركزي مي باشد اين دارو بر روي اعصاب مغز و انتقال دهنده هاي عصبي مغزي تاثير مي گذارد و تغييراتي در جهت بيش فعالي و كنترل تكانه ايجاد مي كند، اين دارو هم چنين براي درمان ناركولپسي يا همان حمله خواب و اختلال بيش فعالي و نقص توجه مورد استفاده قرار مي گيرد.

ميزان و نحوه مصرف داروي دكستروآمفتامين

ميزان مصرف اين دارو از مقدار بسيار كم شروع شده است و به تدريج تحت نظر پزشك معالج و بر اساس علت بيماري كه مي تواند بيماري بيش فعالي يا ناركولپسي باشد افزايش مي يابد، اين دارو ۳ تا ۴ ساعت بعد از مصرف اثر مي گذارد و روزي ۲ تا ۴ بار تجويز مي گردد.

مصرف دگزامفتامين باعث كاهش وزن و اشتهاي فرد مي شود و به همين دليل بايد دائما قد و وزن كودك چك شود و در زماني كه مشكل براي فرد ايجاد مي كند مصرف دارو بايد قطع شود و دوباره شروع شود.

افرادي كه از داروي دگزامفتامين استفاده مي كنند بايد حتما پزشك خود را از انواع داروهاي ديگري كه مصرف مي كنند مطلع سازند، داروي دگزامفتامين بايد به تدريج و تحت نظر پزشك قطع شود و از قطع شدن ناگهاني آن به شدت خودداري نماييد.

داروي دگزامفتامين، عوارض رواني

دگزامفتامين داراي عوارض جانبي روحي و رواني مي باشد و در صورتي كه بدون تجويز پزشك و به صورت خودسرانه استفاد شود باعث وابستگي شديد جسماني و بروز علائم اعتياد مي شود، در زير نمونه هايي از عوارض جانبي روحي و رواني آن را بيان مي كنيم.

  • بي قراري
  • بي خوابي
  • وحشت شبانه
  • خواب آلودگي
  • بي حوصلگي
  • تحريك پذيري
  • عصبانيت يا اضطراب
  • افسردگي شديد و طولاني مدت
  • شادي
  • نوسانات خلقي
  • پارانويا
  • توهم
  • سايكوز

داروي دگزامفتامين، عوارض جسماني

علاوه بر عوارض روحي اين دارو عوارض جسماني هم دارد كه در زير نمونه هايي از آن را بيان مي كنيم و در صورتي كه اين علائم شدت گرفت بايد سريع به پزشك مراجعه كنند.

  • بي اشتهايي و كاهش وزن
  • خشكي دهان
  • كاهش سرعت رشد در كودكان
  • اسهال و يبوست
  • تپش قلب و افزايش فشار خون
  • سردرد و سرگيجه
  • تاري ديد و مشكلات خواندن و تغيير ديد
  • افزايش فشار چشم
  • ناتواني و افت ميل جنسي و اختلال در نعوظ
  • تب و تشنج
  • تعريق و لرزش دست ها
  • درد قفسه سينه
  • حمله قلبي يا سكته مغزي
  • انجام حركات غير عادي و غير طبيعي مانند تيك

تداخلات دارويي دكستروآمفتامين

مصرف داروهاي مشتق آمفتامين با داروهايي كه براي درمان افسردگي تجويز مي شوند مانند مونوآمين اكسيد و هم چنين ضد افسردگي هاي سه حلقه اي منجر به عوارض قلبي مي شود و تداخلات دارويي به همراه خواهد داشت و اگر اين دارو همزمان با داروي پاركينسون استفاده شود باعث بروز عوارض عصبي خواهد شد.

دگزامفتامين با داروهاي محرك اعصاب مركزي و داروهاي سرماخوردگي تداخل ايجاد مي كند. اين دارو بر داروهاي كاهش فشار خون اثر معكوس مي گذارد و به همين دليل افرادي كه نارسايي قلبي و فشار خون بالا دارند و از داروي كاهش فشار خون استفاده مي كنند بايد از مصرف دگزامفتامين دوري كنند.

منبع : دگزامفتامين

افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند؟

 

درون گرايي و برون گرايي دو تيپ شخصيتي متضاد هم هستند، بنابراين آشنايي با ويژگي هاي اين دو تيپ شخصيتي پيش از ازدواج مهم مي باشد، در اين مقاله به اينكه افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند و ويژگي ازدواج افراد درونگرا پرداخته شده است.

 اگر شخصيت افراد را يك طيف يا پيوستار در نظر بگيريم، در يك سر طيف درون گرايي قرار مي گيرد و در سر ديگر طيف، برون گرايي و افراد از نظر شخصيتي در نقاط مختلف اين طيف قرار مي گيرند، اگر پيوستار را به دو نيمه تقسيم كنيم، از وسط طيف به سمت درون گرايي، افراد درون گرا قرار دارند و از وسط طيف به سمت برون گرايي، افراد برون گرا قرار دارند. طبيعي است كه هرچه از وسط طيف فاصله بگيريم، نمره درون گرايي و برون گرايي فرد افزايش مي يابد و هرچقدر كه به وسط طيف نزديك تر شويم، نمره درون گرايي يا برون گرايي فرد كاهش مي يابد.

براي اندازه گيري و به دست آوردن نمره درون گرايي و برون گرايي افراد، تست شخصيت وجود دارد، اما بدون تست و با مشاهده ويژگي هاي شخصيتي افراد هم، تا حدود زيادي مي توانيم به درون گرايي و برون گرايي شان پي ببريم.

ويژگي افراد درون گرا و برون گرا

افراد درون گرا، از تمركز بر دنياي دروني و ذهني خود لذت مي برند و از خلوت، سكوت و تنهايي، انرژي مي گيرند، 

در مقابل، افراد برون گرا  تمايل زيادي به حضور در جمع دارند و جمع هاي شلوغ دوستانه و مهماني هاي خانوادگي مي تواند تاثير مثبتي بر روحيه آنها بگذارد. 

افراد درون گرا، زماني كه در جمع هستند انرژي رواني زيادي را صرف مي كنند و بعد از حضور در جمع هاي شلوغ، براي اينكه بتوانند انرژي خود را مجدد بازيابند، نياز به سكوت و تنهايي دارند، اما چيزي كه افراد برون گرا را خسته و كلافه مي كند تنهايي و انزوا است و براي اينكه فرد برون گرا بتواند مجدد انرژي بگيرد نياز به اين دارد كه با دوستان خود برنامه تفريحي و دورهمي تدارك ببيند يا اينكه در يك جمع شلوغ قرار بگيرد. 

واضح است كه افراد درون گرا دوستان كمتري نسبت به افراد برون گرا دارند. در واقع مي توانيم بگوييم كه افراد درون گرا به سختي با ديگران صميمي مي شوند و صحبت كردن و برقراري ارتباط با اشخاص مختلف، براي آن ها لذت چنداني ندارد، اما با وجود محدود بودن دايره دوستي اين افراد، دوستي هاي عميقي را در آن ها مشاهده مي كنيم، يعني ممكن است فرد، يك دوست يا نهايتا دو دوست صميمي داشته باشد ولي مدت زمان اين ارتباط و عمق آن بسيار زياد است.

در واقع مي توانيم بگوييم، چون افراد درون گرا، در انتخاب دوستان خود حساسيت زيادي به خرج مي دهند و با اشخاص محدودي ارتباط برقرار مي كنند، بنابراين براي حفظ آن روابط محدود تلاش زيادي مي كنند، اما دايره ارتباطات افراد برون گرا بسيار گسترده است، اگر از نحوه آشنايي فرد برون گرا با دوستانش سوال شود، ممكن است پاسخ هايي نظير در اتوبوس با او آشنا شدم، در كتابخانه با او هم صحبت شدم و از او بسيار خوشم آمد، در فروشگاه لباس باهم دوست شديم و غيره را از او بشنويد.

طبيعي است كه هر چقدر كه حساسيت كمتري در انتخاب دوستان وجود داشته باشد عمر روابط نيز كمتر خواهد شد، هرچند كه افراد برون گرا هم ارتباطات عميق دوستانه زيادي دارند.

كتاب خواندن و تفكر و تعقل مي تواند به افراد درون گرا انرژي زيادي را منتقل كند، چون كتاب مي تواند باعث شود آن ها به دنياي دروني خود سفر كنند، در واقع يكي از مهمترين راه هاي كسب دانش و اطلاعات و همچنين يكي از تفريحات لذت بخش، براي افراد درون گرا، كتاب خواندن است، در اين بين اگر چه برون گراهايي هم هستند كه از كتاب خواندن لذت زيادي مي برند، اما نشستن طولاني مدت در يك مكان و تمركز بر يك كتاب خاص، مي تواند افراد برون گرا را، خيلي زود خسته كند، به همين دليل ترجيح افراد برون گرا اين است كه از طريق حضور در كارگاه هاي مختلف و صحبت كردن با افراد مختلف و همينطور تحقيقات گروهي و فعاليت هاي مشترك و دسته جمعي به اطلاعات خود بيفزايند.

در واقع افراد درون گرا انگيزه و خلاقيت خود را از منابع دروني به دست مي آورند اما منبع انگيزه و خلاقيت افراد برون گرا، منابع بيروني است.

افراد درون گرا بيشتر از آنكه تمايل به حرف زدن داشته باشند، علاقمند به گوش دادن هستند، در واقع مي توان گفت آن ها شنونده هاي بهتري نسبت به افراد برون گرا هستند، چون افراد برون گرا همانقدر كه مي توانند به حرف هاي طرف مقابل شان گوش دهند به همان ميزان نيز، تمايل و نياز به صحبت كردن دارند.

ابراز احساسات براي افراد درون گرا كمي سخت است اما در مقابل فرد برون گرا به راحتي از احساساتش صحبت مي كند و آن را به ديگران بروز مي دهد، در اين بين در هنگام مباحثه، صحبت كردن و ابراز هيجان خشم و عصبانيت و همينطور بروز احساس ناراحتي چيزي است كه مي تواند فرد برون گرا را آرام كند اما چيزي كه مي تواند در چنين شرايطي فرد درون گرا را آرام كند، سكوت كردن و پناه بردن به گوشه اي دنج و خلوت است.

در مواقع خوشحالي نيز چنين تفاوتي به نظر مي رسد، اگر اتفاقي خوشايند رخ دهد، ممكن است فرد برون گرا تمام احساسات خود را بروز دهد، حتي از خوشحالي فرياد بزند و بالا و پايين بپرد، اما فرد درون گرا، واكنش چنداني به موقعيت پيش آمده نشان ندهد، طوري كه شايد ديگران فرد را بي تفاوت قلمداد كنند و معتقد باشند كه اين فرد نسبت به مسئله خاصي توجه ندارد. 

توجه به رسومات و اتفاقات حاشيه اي نيز براي افراد درون گرا جذابيت چنداني ندارد.

مشاغل مناسب براي افراد درونگرا

مشاغلي مانند حسابداري، بايگاني، نويسندگي، برنامه نويسي و به طور كلي مشاغلي كه انفرادي هستند و نياز چنداني به ارتباطات گسترده با افراد مختلف ندارند مي تواند براي افراد درون گرا بسيار مناسب باشد، اما در عوض مشاغلي كه نياز به ارتباطات گسترده اجتماعي دارند، مي توانند براي افراد برون گرا مناسب باشند.

تفاوت جسماني افراد درون گرا و برون گرا

تحقيقات و بررسي هاي مختلف اسكن مغزي نشان داده است كه قشرهاي جلويي مغز كه مسئول تفكر و برنامه ريزي هستند در افراد درون گرا بزرگتر از افراد برون گرا هستند، كه البته چنين ويژگي در عين حال كه مي تواند مثبت باشد مي تواند زمينه بروز اضطراب و افسردگي را در اين افراد بالا ببرد.

همچنين نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه دوپامين كه هورمون لذت است و در مواقع هيجاني و لحظه هاي خوشايند در مغز افراد ترشح مي شود، در بدن افراد برون گرا بيشتر وجود دارد، يعني در هنگام دريافت جايزه و يا برقراري ارتباط با ديگران، دوپامين بيشتري در مغز افراد برون گرا ترشح مي شود، بنابراين از اين شرايط لذت بيشتري مي برند، بنابراين با اين تفاسير و با توجه به تفاوت هاي جسماني افراد برون گرا و افراد درون گرا مي توانيم نتيجه بگيريم كه درون گرايي و برون گرايي ارتباط بسيار نزديكي با ژنتيك افراد دارد و تغييرات ژنتيكي خاص موجب تفاوت هاي شخصيتي مي شوند، البته كه تحقيقات مختلف، ژنتيكي بودن اين مسئله را تاييد مي كنند.

آيا درون گرايي با خجالتي بودن ارتباط دارد؟

نكته قابل توجه اين است كه درون گرايي ارتباط مستقيمي با خجالتي بودن ندارد، يعني نمي توانيم بگوييم كه علت خجالتي بودن افراد، درون گرا بودن آن ها است، خجالتي بودن در بين افراد برون گرا نيز وجود دارد، همينطور كه يك فرد درون گرا هم، مي تواند خجالتي باشد اما نمي توانيم بگوييم كه يك فرد درون گرا لزوما خجالتي است يا يك فرد خجالتي لزوما درون گرا است، در بسياري از موارد فرد درون گرا به هيچ عنوان فرد خجالتي نيست و بالعكس اعتماد به نفس بالايي دارد و به خوبي مي تواند در جمع صحبت كند اما چيزي كه باعث مي شود آن ها از حضور طولاني مدت در جمع اجتناب كنند، عدم تمايلشان به حضور در جمع مي باشد. 

در واقع وجه تمايز درون گرايي و خجالتي بودن اين است كه فرد خجالتي تمايل به حضور در جمع دارد و اتفاقا در بسياري از مواقع، از اينكه نمي تواند در جمع حضور داشته باشد ناراحت است، اما فرد درون گرا از تنهايي خود لذت مي برد و از بودن در جمع لذت چنداني نمي برد.

افراد درون گرا بهتر است با چه كساني ازدواج كنند؟

تصور كنيد كه شما فرد درون گرايي هستيد و همانطور كه انتظار مي رود بيشتر از آنكه تمايل به حضور در جمع هاي خانوادگي و دوستانه داشته باشيد تمايل به سكوت و تنهايي داريد، ترجيح مي دهيد تعطيلات آخر هفته خود را در منزل بمانيد و استراحت كنيد، فيلم ببينيد، كتاب بخوانيد و از اين راه انرژي خود را مجدد بازيابيد تا بتوانيد در طول هفته به فعاليت هاي لازم بپردازيد.

 در اين بين با فردي ازدواج كرده ايد كه سرشار از انرژي است، تمايل زيادي به صحبت كردن دارد، براي تعطيلات آخر هفته حتما با دوستان و آشنايان برنامه ريزي مي كند و سعي مي كند كه از هر فرصتي براي تفريحات بيرون از منزل و حضور در جمع هاي مختلف استفاده كند، تمايل زيادي به صحبت كردن دارد و حتي از كم حرف بودن شما شكايت مي كند، بسيار شوخ طبع است و گاهي شوخي هايي مي كند كه از نظر شما غير قابل تحمل هستند، بر سر موضوعي خاص با همسرتان به توافق نمي رسيد و بحثتان شده است، در آن لحظه تمايل به سكوت و تفكر داريد اما در آن لحظه همسرتان مدام اصرار دارد كه در مورد مسئله پيش آمده صحبت كنيد و تمايل به تنهايي شما را نوعي بي احترامي و عدم علاقه و بي توجهي قلمداد مي كند، آيا اين تفاوت برايتان خوشايند است؟ 

همسرتان در بيان احساسات خود بسيار بي پروا است و به راحتي به شما مي گويد كه شما را دوست دارد، به بهانه هاي مختلف به شما هديه مي دهد اما در مقابل، چنين رفتارهايي را از جانب شما دريافت نمي كند يا كمتر دريافت مي كند، چون اين چنين رفتار كردن براي شما راحت و خوشايند نيست، فكر مي كنيد در آن لحظه همسر شما چه احساسي دارد؟ آيا طبيعي نيست كه احساس سرخوردگي و شكست كند؟ اگر نتواند ويژگي شخصيتي شما را به خوبي درك كند، آيا طبيعي نيست كه احساس كند شما به او علاقه اي نداريد؟ آيا از داشتن چنين رابطه اي با همسر خود احساس لذت مي كنيد؟

منبع : افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند؟

11 نكته در مورد تربيت كودك كه كسي به شما نمي گويد

زماني كه زوجين تصميم مي گيرند كه صاحب فرزند شوند ممكن است مهمترين دغدغه شان اين باشد كه از پس هزينه هاي آن بر بيايند و بتوانند نيازهاي مالي فرزندشان را تامين كنند اما ممكن است كمتر كسي به اين مسئله توجه كند كه آيا از لحاظ رواني آمادگي اين را دارند كه مسئوليت تربيت كودكي را بر عهده بگيرد و آيا با نحوه تربيت كودك آشنا است يا خير؟

اما بايد بدانيم كه كسب مهارت هاي فرزند پروري و آشنايي با نحوه تربيتي كودك، يكي از مهمترين مواردي است كه زوجين قبل از فرزندآوري بايد به آن توجه كنند.

شما به عنوان يك والد، قرار است مسئوليت تربيت موجودي را بر عهده بگيريد كه چيزي از دنياي بيروني نمي داند و طبق نظريه رفتارگرايي، مانند لوح سفيدي است كه هيچ چيز در آن نوشته نشده است و اين شما هستيد كه قرار است به او كمك كنيد تا هويت خود را پيدا كند، شخصيت خود را بسازد و به دنياي بيروني نگاه كند. 

اين شما هستيد كه مي توانيد به او بفهمانيد كه دنيا جاي قابل اعتمادي است يا اينكه اصلا جاي قشنگي نيست و ارزش زندگي كردن ندارد و نمي توان به كسي اعتماد كرد. در واقع اين شما هستيد كه با رفتار خود تاثير بسيار پررنگي در روند زندگي او در آينده خواهيد داشت. 

ما در اين مقاله قصد داريم كه شما را با روش و نحوه تربيتي كودك آشنا كنيم تا با بهره مندي از اين مطالب و البته مطالعه بيشتر، از منابع مختلف، بتوانيد به بهترين نحو فرزند خود را به درستي تربيت كنيد. موارد زير به شما كمك مي كند تا به خوبي كودك خود را تربيت كنيد.

شيوه هاي صحيح تربيت كودكان

  • در دسترس باشيد

اولين و مهمترين نكته براي اينكه بتوانيد اين مسئله را بسنجيد كه آيا شما آمادگي فرزند آوري را داريد يا خير، اين است كه ببينيد آيا مي توانيد به اندازه كافي در دسترس فرزندتان باشيد يا خير؟ و آيا مي توانيد زمان كافي را به فرزندتان اختصاص دهيد يا خير. 

يادتان باشد كه بچه به اين نياز دارد كه از وجود والد خودش به اندازه كافي بهره ببرد، اگر شما صاحب فرزند شويد و فرزندتان مدام در مهد كودك باشد و بعد از آن مدام نزد پدر بزرگ، مادر بزرگ يا پرستار باشد و چيزي از حضور مادر در زندگي اش نفهمد، باعث مي شويد كه سبك دلبستگي ناايمن در فرزندتان شكل بگيرد. 

البته منظور از حضور والد و سرپرست فقط حضور فيزيكي نيست، بلكه حضور رواني نيز به اندازه حضور فيزيكي و حتي بيشتر نيز اهميت دارد. برخي از مادران، كه با وجود اينكه تمام طول روز را در كنار فرزندشان هستند اما توجه كافي به فرزند خود ندارند و حوصله كافي را براي فرزندشان خرج نمي كنند، همين امر نيز به نوبه خود مي تواند آسيب زا باشد. 

در مقابل برخي از مادران با وجود شاغل بودن، زمان هايي را كه در منزل و در كنار فرزندشان حضور دارند به اندازه كافي براي فرزندشان وقت مي گذارند و به او محبت كلامي و رفتاري مي كنند و پاسخگوي نيازهاي فرزندشان هستند و به نوعي طوري رفتار مي كنند كه نبودن هايشان را جبران مي كنند و همين امر مي تواند مانع از شكل گيري دلبستگي ناايمن و بروز آسيب در كودك شود. بنابراين در دسترس بودن و پاسخگويي سريع به نياز هاي رواني، عاطفي و جسمي كودك، به خصوص در سالهاي اوليه زندگي بسيار اهميت دارد و اگر چنين رفتار نكنيد مي توانيد باعث ديد منفي و عدم اعتماد به دنياي بيروني در ذهن كودكتان شويد. 

نحوه تربيت كودك

  • الگوي خوبي براي فرزندتان باشيد

قبل از اينكه بخواهيد اصول تربيتي را روي فرزندتان پياده كنيد، نياز است كه به رفتارتان توجه كنيد. اگر مي خواهيد فرزندي خوب تربيت كنيد در ابتدا نياز است كه خودتان از اصول اخلاقي به درستي پيروي كنيد. 

شما نمي توانيد فردي پرخاشگر باشيد اما از فرزندتان انتظار داشته باشيد صبور و آرام باشد، چون كودكان آن چيزي را كه مي بينند ياد مي گيرند و كسي كه بيشترين تعامل را با كودك دارد و كودك بيشترين مشاهدات رفتاري و تاثير پذيري را از او دارد والد كودك است، بنابراين به رفتار خودتان توجه بسيار داشته باشيد. 

اگر فانتزي ذهنيتان اين است كه كودكي شاد داشته باشيد، بايد خودتان سعي كنيد محيط شاد را براي فرزندتان فراهم كنيد، اگر دلتان مي خواهد فرزند منظمي داشته باشيد، در درجه اول خودتان بايد فرد منظمي باشيد. 

در مورد آموزش ديگر رفتارها نيز چنين است، به همين دليل قبل از بچه دار شدن سعي كنيد كمي خودتان را واكاوي كنيد و اگر كه فكر مي كنيد مشكلي در رفتار و شخصيتتان داريد كه مي تواند در تربيت كودك، اختلال ايجاد كند، در ابتدا براي رفع آن مشكل تلاش كنيد و بعد اقدام به بچه دار شدن كنيد. 

يادتان باشد شما در برابر فرزندتان مسئوليد، به همين دليل اين امر بسيار اهميت دارد كه بتوانيد به درستي با او برخورد كنيد و در بكارگيري روش هاي تربيتي درست توانمند باشيد.

  • در برخورد با كودك و وضع قوانين ثبات داشته باشيد

ثبات داشتن در امر تربيتي كودك اهميت زيادي دارد. برخي از والدين هم در محبت كردن به كودكانشان و هم در وضع قوانين داشتن ثبات كافي را رعايت نمي كنند. مثلا پيش مي آيد كه در برخي از زمان ها فرزندشان را غرق در محبت مي كنند و توجه زيادي به او مي كنند، در مقابل در برخي شرايط ديگر كاملا بي حوصله مي شوند و توجهي به فرزند خود نمي كنند يا روش هاي تنبيهي سختي را اعمال مي كنند، اين كار باعث مي شود كه كودك در آناليز رفتارهاي والد خود دچار تناقض شود و نتواند تعبير درستي از شرايط داشته باشد. اين امر احتمال ابتلاي افراد به اختلال دو قطبي را زياد مي كند. 

همچنين با بزرگتر شدن كودك، والدين سعي مي كنند قوانيني را  در مورد امور خانه و رفتارهاي كودك وضع كنند. يادتان باشد كه هر قانوني را كه براي كودك تعيين مي كنيد بايد نسبت به آن پايبند باشيد.

 مثلا اگر كه زمان خواب كودك را ساعت 9 شب تعيين كرده ايد، بايد نسبت به اجراي اين قانون محكم باشيد و مدام در مقابل كودك كوتاه نياييد، اين كار باعث مي شود كودك قوانين را جدي نگيرد و به ديگر توصيه هاي شما نيز توجه كافي را نداشته باشد، البته انعطاف پذيري نيز امر بسيار مهمي است و نبايد اينطور باشيد كه تحت هيچ شرايطي حاضر نباشيد كوتاه بياييد، مثلا ممكن است يك روز در هفته پيش بيايد كه شما مهمان باشيد يا مهمان داشته باشيد و روز بعد نيز، روز تعطيل باشد، در چنين شرايطي با يادآوري به كودك كه امشب استثنا است مي توانيد به كودك اجازه دهيد تا مدت زمان بيشتري را بيدار بماند. 

دقت داشته باشيد كه براي آموزش مواردي مثل ساعت خواب، بهتر است از ابتداي دوران كودكي، سعي كنيد خودتان زمان خواب منظمي داشته باشيد تا بتوانيد اين الگوي خواب را در فرزندتان ايجاد كنيد. اگر كه شما و همسرتان هميشه تا ديروقت بيدار باشيد، طبيعتا نمي توانيد از فرزندتان انتظار داشته باشيد كه زود خوابيدن را ياد بگيرد.

  • از روش هاي تشويقي و تنبيهي به درستي استفاده كنيد

كودك همانقدر كه به تشويق نياز دارد به تنبيه نيز نياز دارد. ما با تشويق كردن مي توانيم كودك را به كارهاي خوب ترغيب كنيم و كارهاي خوب را در كودك تقويت و پايدار كنيم، با تنبيه نيز مي توانيم رفتارهاي نادرست كودك را حذف كنيم. بنابراين استفاده از تنبيه و تشويق در اصول تربيتي كودك نقش مهمي دارد. اما دقت كنيد كه تشويق و تنبيه هر كدام داراي قواعد و اصولي هستند و نياز است كه شما با آگاهي از اين اصول، آن ها را در شيوه تربيتي كودك به كار بگيريد.

تشويق و تنبيه هر كدام به دو بخش تقسيم مي شوند:

  1. تشويق مثبت، تشويق منفي
  2. تنبيه مثبت، تنبيه منفي

پسوند مثبت و منفي به معناي خوب يا بد بودن آن ها نيست، بلكه به ارائه يا عدم ارائه محرك به كودك بستگي دارد. در ادامه آن ها را مفصل توضيح مي دهيم تا بيشتر به آن ها آشنا شويد.

  • تشويق مثبت و تشويق منفي

همانطور كه گفتيم هدف از تشويق (مثبت و منفي)، افزايش رفتارهاي مثبت در كودك است، ما از طريق تشويق مي توانيم به كودك رفتارهاي درست را بياموزيم و آن ها را در كودك تثبيت كنيم.

اگر شما به كودك خود قول دهيد كه در صورت مرتب كردن اتاقش او را به پارك مي بريد يا برايش چيزي مي خريد از تشويق مثبت استفاده كرده ايد. يعني يك چيز خوشايند را در قبال يك رفتار درست به كودك خود ارائه داده ايد (تشويق مثبت= ارائه محرك خوشايند در صورت انجام رفتار مناسب).

اما اگر كه در قبال كار خوب كودك چيزي به او ارائه ندهيد ولي به جاي آن محرك آزاردهنده اي را حذف كنيد از تشويق منفي استفاده كرده ايد. مثلا فرض كنيد كه كودك شما مدام در حال غر زدن به كودك خود هستيد كه چرا اتاقش را تميز نمي كند، كودك متوجه مي شود كه با تميز كردن اتاقش غر زدن هاي شما قطع مي شود در اينصورت براي اجتناب از محرك ناخوشايند (غر زدن هاي مادر)، اتاقش را تميز مي كند.

 مثالي ديگر اينكه به كودك خود بگوييد كه برنامه غذايي امروزمان غذايي بود كه مورد علاقه ات نبود، اما حالا كه اتاقت را تميز كردي تصميم دارم امروز،آن غذا را درست نكنم (تشويق منفي = حذف محرك ناخوشايند براي افزايش رفتار درست در كودك).

  • تنبيه مثبت و منفي

تنبيه مثبت به اين معني است كه شما براي اينكه رفتار نامطلوبي را در فرزندتان حذف كنيد، يك محرك ناخوشايند را در صورت انجام كار نامطلوب در كودك به او ارائه مي دهيد. منطق اين روش تنبيهي اين است كه وقتي كار نادرست با پيامد نامطلوب همراه شود به مرور آن رفتار حذف مي شود.

مثلا به كودك خود مي گوييد به خاطر بي اهميت بودنت نسبت به تميز بودن اتاقت و به دليل جمع نكردن وسايلت مجبور هستي كه به مدت 5 دقيقه روي صندلي بشيني و از جابت تكان نخوري (البته اين زمان نسبت به سن كودك متغير است، براي كودكان كوچكتر از 5 سال، زمان نشستن روي صندلي بايد كمتر در نظر گرفته شود. همچنين دقت كنيد كه صندلي اي كه براي تنبيه در نظر مي گيريد تا حد امكان بايد در جايي قرار بگيرد كه هيچ وسيله سرگرم كننده و محرك خوشايندي وجود نداشته باشد). 

كتك زدن كودك و پرخاشگري كلامي نيز نوعي تنبيه مثبت است (ارائه محرك ناخوشايند در جهت حذف رفتار منفي)، اما اين روش، روشي كاملا غلط است و به هيچ عنوان توصيه نمي شود. كتك زدن تنها باعث ايجاد اضطراب و استرس در كودك مي شود و ممكن است رفتار نادرست را فقط به صورت موقتي در كودك حذف كند، اما حتي در صورت حذف هميشگي رفتار نامطلوب، به دليل آسيب هايي كه در اثر كتك زدن، به سلامت روان كودك وارد مي كند، روش كاملا نادرستي است و والدين بايد تا حد امكان از آن خودداري كنند.

اما تنبيه منفي، بهترين نوع تنبيه است و مي تواند در روش تربيتي كودك بسيار موثر باشد. 

منبع :  11 نكته در مورد تربيت كودك كه كسي به شما نمي گويد